«جک لوکاس» (بريجز) گوينده ي يک برنامه ي راديويي پس از آن که مي فهمد يکي از شنوندگان برنامه اش تحت تأثير حرف هاي او آدم کشته، کارش را رها مي کند و الکلي مي شود. شبي که «جک» قصد خودکشي دارد، مرد بي خانماني به نام «پري» (ويليامز) که قبلا استاد دانشگاه بوده، نجاتش مي دهد و مي گويد که مأموريت دارد «جام مقدس» را پيدا کند.
یک کلاهبردار خرده پا میان وفاداری به مادرش که جدا از او زندگی می کند، و دوست دخترش، گیر افتاده و باید یکی را انتخاب کند...
مرد جوانی بطور اتفافی به تماس پلیس درباره شلیک یک موشک اتمی و برخورد آن با شهر طی هفتاد دقیقه آینده گوش می دهد و...
یک مامور اف بی آی که تلاش می کند راز خانواده ای آمریکایی به عنوان جاسوسان شوروری را برملا کند بطور ناخواسته با پسر آنها رابطه ای دوستانه برقرار می کند و ...
تنها بازمانده از حمله نیروهای اهریمنی، همراه چند غریبه در کلبه جنگلی باقی می ماند، در حالی که شیاطین به حمله ادامه می دهند.
وقتی همسر کلانتر "ادنا اسپالدینگ" در یک حادثه کشته می شود او خود را در دوان رکود اقتصادی به همراه مزرعه ای کوچک تنها می بیند. یک مرد سیاه پوست به او کمک می کند در مزرعه اش پنبه بکارد و به همراه آنها تلاش می کند مزرعه را نجات دهد...