

داستان سریال از جایی شروع میشود که جو مک میلان یک جوان مجرد و خوش گذرون ولی در عین حال با تفکرات اقتصادی و جاه طلبانه وارد شرکت کاردیف الکتریک میشود و با شناختی که از گوردون کلارک دارد او را تشویق میکند که کار ساخت کامپیوترهای شخصی و خانگی را که گوردون قبلا ایده اش را منتشر کرده بوده و سپس اقدام به ساختشان کرده و موفق نبوده را دوباره از سر بگیرند، آنها با استفاده از مهندسی معکوس از روی چیپ های شرکت IBM سعی میکنند این کار را انجام دهند...

«کمپ» ( جانی دپ ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما کمپ به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» ( ریچارد ینکینز ) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند...

میکیهالر وکیل مدافع جنایی است که در اتومیبل خود کارهای وکالت را برای افراد مختلف انجام میدهد.اما در آخرین پرونده اش که مربوط به دفاع از یک متهم به قتل است، متوجه میشود که این یک پرونده ی ساده نیست و بازیهای خطرناکی در پشت پرده آن قرار دارد؛ بازیهایی که جان موکل و خودش را تهدید میکند...


داستان سریال درباره یک معلم شیمی میانسال است که متوجه می شود که دارای سرطان ریه است و ۲ سال بیشتر وقت برای زندگی ندارد. او که وضع مالی خوبی ندارد و دارای همسر و پسری معلول می باشد، به این فکر می افتد که باید قبل از مردن زندگی خانواده خود را تامین کند. پس با توجه به آشناییش به علم شیمی، همراه با یکی از شاگردان سابقش شروع به ساخت و فروش مواد مخدر می کند...