
داستان فیلم درباره پسری به نام الکساندر است که مایه ی ننگ خانواده اس است و خانواده اش هیچ برنامه ای برای شرکت در جشن تولدش ندارند. الکساندر که شدیداً دلش به حال خودش میسوزد، نیمه شب تولدش برای خود یک ظرف بستنی گردویی میریزد و آرزو میکند تا بقیه ی اعضای خانواده یک روز دردِ زندگی ای را که او خوب با آن آشنا است را تجربه کنند و...


اگه آرزویی داشته باشی اون چی می تونه باشه ؟ آیا میتونی بدستش بیاری ؟ تو خیابان ۶۶۶ تو می تونی به همه ی آرزوهات برسی ، نه تنها تو همه می تونن . به هر آرزویی : ثروت ، س/ک/س ، عشق ، قدرت ، حتی انتقام ، امّا مراقب باش که چقدر برات آب می خوره ، شاید به قیمت گرفتن روحت آرزوت برآورده بشه...


این سریال که بر اساس کتابی به همین عنوان ساخته شده، شما را به دنیای نوجوانان خانوادههای ثروتمند «منهتن» میبرد. «سیرینا» و «بلر» شخصیتهای اصلی این سریال هستند که سر همه چیز با هم رقابت دارند، از لباس گرفته تا دوست پسر و برای رسیدن به هدفشان از هیچ کاری دریغ ندارند. داستان سریال از زبان دختری روایت میشود که ما هیچوقت در سریال او را نمی بینیم ولی اینطور که از شواهد پیداست یکی از دانشجوهای کالجیست که «سیرینا» در آن درس میخواند. اين دختر خاله زنک کوچکترين اتفاقات روابط دختر پسرها رو زير نظر دارد و هر اتفاقي که ميافتد بعد از مدتی کوتاه در وبلاگ او و موبايل دانشجوهاي کالج منتشر ميشود...