ژاپن قرن شانزدهم . « گنجورو » ( مورى ) و « توبئى » ( اوزاوا ) كوزهگران روستايى در رؤياى ثروت و آسايش عازم بازار شهر بزرگ مى شوند . « گنجورو » مفتون « بانو واكاسا » ( كيو ) ى ثروتمند مى شود و زنش ، « مياگى » ( تاناكا ) را از ياد مى برد ، در حالى كه « واكاسا » شبحى بيش نيست...
ژاپن قرن شانزدهم . « گنجورو » ( مورى ) و « توبئى » ( اوزاوا ) كوزهگران روستايى در رؤياى ثروت و آسايش عازم بازار شهر بزرگ مى شوند . « گنجورو » مفتون « بانو واكاسا » ( كيو ) ى ثروتمند مى شود و زنش ، « مياگى » ( تاناكا ) را از ياد مى برد ، در حالى كه « واكاسا » شبحى بيش نيست...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
سینمای ژاپن با آثار میزوگوچی به بلوغ رسید
همانگونه که کوروساوا گفته است بعد از او کسی نمیتواند گذشته ی ژاپن را آن طور روشن و واقعی نشان دهد ، میزوگوچی پیش از آنکه یک کارگردان باشد ، همواره یک نقاش بوده است. همینکه او قبل از گرایشش به سینما در حرفه ی نقاشی فعال بوده روشنگر این موضوع است که چندان غریب نیست اگر او را خالق تصاویر خالص ، تکرار نشدنی و اثیری در سینما می یابیم ، او ما را با خود به ماوراء می برد تا چشم انداز تکرار شونده و محدود زمینی را در دیدگان مان وسعت بخشد.
شاعر نفرین شده ی قطعاتِ ممنوع شارل بودلر می نویسد : « لازم بود در همه ی اعصار و در همه ی تمدن ها انسان هایی باشند با چشم اندازی فراتر از زمین تا بتوانند زیستن را به بشریت حیوانی بیاموزند ، انسان به تنهایی قادر نبود آن را کشف کند »
میزوگوچی از همین دسته انسان هاست دغدغه های او هستی شناسانه ، نه سینمایی ست گر چه این عدم اولویت او را نسبت به فرم و ساختار آثارش سهل انگار نکرده و ما شاهد ناب ترین تکنیک های ابداعی و تلفیقی وی در آثار بجای مانده هستیم ، دنیای او وسیع تر و در عین حال شخصی تر از دیگر همعصرانش بود.
میزوگوچی با عملکرد خود در سینما منفعت طلبی و شعارگونگی را تحقیر کرد ، اینجاست که میتوان معنای رسالت او را دریافت : آثار او جایگزین آفرینش خیر می شوند ، آنها تجلی رایگانیِ آگاهی اند ، قلمرو خیال را بر میاشوبند و مساله ی آفرینش نخستین و مطلق اثر هنری را پیش می کشند . برای درک بیشتر آثار او باید نوعی دوگانگی در مفهوم طبیعت را نزد او نتیجه گیری کنیم ، اینگونه در بررسی دقیق تر درمی یابیم که مراتب معنایی بسیاری برای وی موجودند ، مراتبی که به نخستینِ آنها در این متن اشاره شد...
با مهر - گلستانی
این فیلم که مال دست کم ۶۰ سال پیشه از خیلی از فیلم های امروزی بهتره .. اصلاً مایه خجالته که بخوام مقایسه کنم این شاهکارارو با فیلم های امروزی....
دیدن این دو فیلم استاد بزرگ شرق به همۀ سینما دوستان توصیه می شود:
۱. اوجتسو مونوگاتاری
۲. سانشوی مباشر
این فیلم نهایت سینماست...یعنی هیچ کلمه ای در وصفش نمیشه گفت
شاهکاری گمنام و تماشایی...از باشکوه ترین فیلمهای سینمای ژاپن یا تاریخ سینما...
یک فیلم زیبا و جاودان
از فیلمهایی که نشان قدرت سینمای کلاسیک ژاپن و در حین دیدنش احساس کردم در نثری از کافکا گیر کردم.... مسخ شدم...
سینمای ژاپن، لطیف ترین و انسانی ترین سینمای جهان.
اثری زیبا از پرسابقه ترین و یکی از پرکاترین فیلم سازان ژاپن