"آنه" دانشجوی ادبیات در پاریس است. برادر بزرگترش "پییر" او را به یک مهمانی که مهمانانی از جمله "فیلیپ کافمن" یک تبعیدی آمریکایی و "جرارد لنز" یک کارگردان تئاتر به همراه "تری" زنی مرموز در آنجا حضور دارند، می برد. در مهمانی آنان در مورد خودکشی دوستشان "خوان" که به تازگی از "تری" جدا شده صحبت می کنند و...
"آنه" دانشجوی ادبیات در پاریس است. برادر بزرگترش "پییر" او را به یک مهمانی که مهمانانی از جمله "فیلیپ کافمن" یک تبعیدی آمریکایی و "جرارد لنز" یک کارگردان تئاتر به همراه "تری" زنی مرموز در آنجا حضور دارند، می برد. در مهمانی آنان در مورد خودکشی دوستشان "خوان" که به تازگی از "تری" جدا شده صحبت می کنند و...
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
چون در نت موجود نیست حیفم آمد دوستان نخوانند.
سال ۱۹۷۴ - مجله ی کایه دو سینما
به قلم ژاک ریوت فیلمساز موج نو و منتقد مجله ی کایه
فیلم تمام شده است و همه از سالن سینما تک پاریس، خارج شده اند. من و بقیه ی خبرنگاران و منتقدان کایه دو سینما و لوموند هنوز گیج هستیم که چه فیلم عجیبی دیده ایم، فیلمی از یک فیلمساز گمنام از کشور ایران پرویز کیمیاوی.. نامی ست که تا آخر عمرم فراموشش نمی کنم چون فیلمی که امروز به نام مغول ها بر روی پرده دیده ام، یکی از مدرن ترین آثاری است که به جرات در سینما کشف کرده ام.
در بیرون سالن همه با لهجه های آلمانی، انگلیسی، روسی و فرانسه و اسپانیایی در حال بحث با یکدیگر می باشند و در کنار من ، دوستانم برتران تاورنیه (فیلمساز - منتقد) و ژاندارک بونیه ( فیلمساز-منتقد) هم در فکر فرو رفته اند و مانند انسانهایی توهمی با خودشان حرف می زنند!
وقتی که در حال دیدن فیلم در تاریکی سالن حضور داشتم در ردیف جلو دود سیگار فضا را پر کرده بود و با پرس و جو از ردیف های جلویی دریافتم که لوئیس بونوئل(فیلمساز) و ژان کلود کریر (یکی از بزرگترین فیلمنامه نویسان سینمای مدرن و همکار بونوئل) آنجا نشسته اند و در سکوت پخش شده در سالن ، دوبار با صدای بلند بونوئل همه ی تماشاچیان از جا پریدند چون او بلند بلند با لهجه ی اسپانیایی می گفت : la cita،، la cita (به معنی خیره کننده) و سیگار بعدی را آتش میزد .
در بیرون از سالن فردی را می بینم که با چشمانی پر از اشک به طوری شادمان است که نمی تواند خود را کنترل کند، نامش را پرسیدم و گفت من آیدین آغداشلو، منتقد و نویسنده ی ایرانی هستم که با کیمیاوی به فرانسه آمده ام. او میگفت پرویز کیمیاوی را بونوئل ایران می خوانند
اولین فیلم بلند سینمایی کارگردان فقید فرانسوی، ژاک ریوت و از بانیان موج نوی سینما آن کشور بهمراه رنه، گدار، تروفو، شابرول، رومر و... در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی. او نیز مانند دیگر دوستانش از منتقدان کایه دو سینما و مدتی هم سردبیر آن بود. فیلم پاریس به ما تعلق دارد در سال ۱۹۶۱ عرضه و مورد استقبال منتقدان سینمایی قرار گرفت ولی در گیشه شکست خورد.
ژاک ریوت- فرانسوا تروفو، ژان-لوک گدار، اریک رومر و کلود شابرول ابر مردان سینمای موج نو فرانسه
ژاک ریوت مردی از فراسوی رؤیا و تعلیق که متاسفانه فقط دو فیلم از این کارگردان در سایت موجود است
مغسی بوکو
ژاک ریوت سازنده فیلم بسیار دوست داشتنی فاحشه برهنه، دیوانه ترین و عجیب ترین فیلمساز موج نو