موجود فضایی بیگانه ای به نام ای.تی از سفینه ی فضایی اش که در جنگلی در حومه ی لس آنجلس فرود آمده، جا می ماند و در حیاط خلوت خانه ای پناه می گیرد که در آن الیوت ده ساله زندگی می کند. خیلی زود الیوت، ای.تی را میبیند و با او دوست میشود و از اینجاست که داستان فیلم آغاز میشود ...
موجود فضایی بیگانه ای به نام ای.تی از سفینه ی فضایی اش که در جنگلی در حومه ی لس آنجلس فرود آمده، جا می ماند و در حیاط خلوت خانه ای پناه می گیرد که در آن الیوت ده ساله زندگی می کند. خیلی زود الیوت، ای.تی را میبیند و با او دوست میشود و از اینجاست که داستان فیلم آغاز میشود ...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بررسی فیلم ای تی، موجود فرازمینی
تعامل ای تی و الیوت برای پس گیری خیلی چیزها که فراموش شده است.
قطعاً یکی از بهترین کارهای اسپیلبرگ است و همچنین فیلمی است که در اکران آن سال کمر بهترین فیلم تمام زندگی اسکات را شکست چرا که به شدت فروش بلید رانر با آمدن ای تی اُفت کرد.
از طرف دیگر این از آن فیلم هایی است که انگار انسان را به مبارزه می طلبد یعنی بی نهایت در ظاهر ساده است اما در عین حال در درون ،فیلم بی نهایت پیچیده ای است که من عاشق این گونه فیلم ها هستم چرا که به نظر من هنرمندانه تر است و همچنین این روش ایجاد کردن پیچیدگی در سینما، درسترین روش است و اصلاً مثل بسیاری از فیلمها، از روش پیچیدگی ای که از طریق فریب تماشاگر به دست آمده باشد، استفاده نمی کند.
ما وارد خانواده ای می شویم که در آن پدر وجود ندارد و خانواده به نحوی از درون فروپاشیده است و همچنین مادر خانواده انسان بی نهایت ناتوانیست و چه از نظر نگهداری از بچه ها و چه از نظر فهم بچه ها به شدت اسپیلبرگ او را ناتوان و ضعیف نشان می دهد و در کل فیلم به نظر می رسد که اصلاً اسپیلبرگ هیچ امیدی به مادر ندارد و او هم همچنان در همه جای فیلم از درک بچه ها ناتوان است.پس این خانه با این وضعیت در مرکز توجه اسپیلبرگ است و پلات اصلی فیلمش است.
اما از طرف دیگر ما مرد مرموزی را می بینیم که با گروهی به طور مدام در جستجوی ای تی است و همه جا ما او را با کلیدهایی(keys) که از او می بینیم می شناسیم. این مرد مرموز لحظه به لحظه به خانه نزدیک و نزدیک تر می شود تا جاییکه آن را به طور کامل در محاصره ی خود در می آورد.این روش بسیار زیرکانه و به شکلی موازی رخ می دهد که هنرمندانه است.و همچنین این نوع فضاسازی بی نهایت سینمایی است چرا که از مضمونی تبعیت می کند که ایده ی تصویری خوبی برای آن است.
اسپیلبرگ کار بزرگی در این فیلم انجام می دهد و آن هم این است که میان سه شخصیت ای تی و الیوت و کیز(مرد مرموز) ارتباطی خیره کننده ایجاد می کند که بی نهایت این عمل سینمایی اجرا می شود. ای تی که به سرعت با الیوت نسبت اینهمانی ایجاد می کند و انگار هر دوی آنها بخشی از درون یکدیگرمی شوند و به نحوی ای تی تجسم قوه ی خیال و کودکانه ی الیوت می شود که توسط الیوت احضار شده است. که انگار این قوه ی خیال توسط مردان بالغ جستجوگر ما که هیچ چیزی را رها نمی کنند عامل خطر محسوب می شود و همینطور مادر خانواده هم از درک ای تی و حتی از دیدن او هم ناتوان است.
امری که در فیلم خیلی مهم است تسلط مردانه ای است که بر فضا حاکم است و همیشه در زوایایی، دوربین اسپیلبرگ مردان بالغ را به تصویر می کشد که انگار بر فضای فیلم سلطه ی کامل دارند. این امر را هم در مردان جستجوگر و هم در مدرسه شاهد هستید که در هر دو قسمت الیوت با قدرت ای تی بر سلطه ی آن ها به نحوی چیره می شود و اسپیلبرگ فضای حاکم را بسیار عالی هجو می کند.و تنها مردی که فیلم به ما معرفیش می کند کیز((keys است که انگار کودکی خود را فراموش نکرده است و تنها مردی است که می تواند کاملاً با الیوت و تصوراتش ارتباط بر قرار کند و انگار تنها کسی است که می تواند کاملاً جای خالی پدر خانواده را پر کند و خانواده را کامل کند.
در یک نگاه بسیار فانتزی تر، انگار اسپیلبرگ موجودی را از فضا به زمین می آورد تا نظمی بر فضای اثرش حاکم کند و شکاف ها راپر کند(و یا حتی شکاف ها را به رخ بکشد) و همینطور اسپیلبرگ تخیل کودکانه و قدرت آن را به ما دوباره یاد آوری می کند و از طریق ای تی و الیوت مردسالاری حاکم بر محیط و همینطور دید به شدت سطحی آنها به ای تی را بی رحمانه نقد کند و آن ها را در برابر قدرت های بر روی هم گذاشته ی الیوت و ای تی به زانو در می آورد که این را در یکی از سکانس های پایانی فیلم به خوبی شاهدید.
ای تی در زمان رفتن، قدرت خود را به الیوت می دهد اما به دختر خانواده هیچ امری را هدیه نمی کند و تنها به او می گوید خوب باش. پس به نحوی بر مردسالاری صحه می گذارد اما مردسالاری که اسپیلبرگ در عین حال در فیلم مورد انتقاد جدی قرار داده است. پس اسپیلبرگ به شدت دست بر روی موضوع حساسی گذاشته است اما در عین حال قدرتمندانه و بی نهایت سینمایی موضوعش را می سازد و ایده های جذابی را طراحی می کند.
فیلم نکات بسیاری برای بحث کردن دارد که البته بسیار طولانی خواهد شد و حتماً خسته می کند پس به همین قناعت می کنیم.
این فیلم شاید به نظر خیلیا بچه گانه بیاد ولی اگه با حس تخیل بهش نگاه بشه یه شاهکاره و صحنه خداحافظی ئی تی و پسر بچه شاید اشک بعضیا رو در آورده باشه ( دوستداران فیلمای تخیلی رو ) ... امتیازم ۹ و لایق ۱۰ هم هست ...
خیلی عجیبه که این فیلم جز top۲۵۰ تا نیست
فیلمی خوب و خاطره انگیز از استاد...
بعد از سالها به احترام استاد دوباره دیدم و لذت بردم...
کاری که اسپیلبرگ توی این فیلم انجام میده با خیلی از فیلم های علمی تخیلی که به موجودات فضایی مربوط می‌شند، متفاوته، حتی با «برخورد نزدیک از نوع سوم» خودش...
اسپیلبرگ فیلم رو با شاتی از موجودات فضایی شروع می‌کنه، لا به لای درخت‌ها... اصل اون‌هان و بچه ها... و آدم بزرگ‌ها در طول فیلم وحشتناک نشون داده می‌شوند... این چیزیست که در کمتر فیلمی از این ژانر دیده می‌شه...
فوقلعاده بود
استاد اسپیلبرگ و بهترین فیلم های ژانر علمی تخیلی
با احترام به نظر دوستان...خسته کننده بود...لااقل من دوسش نداشتم!
چون این فیلم خاطره انگیزه و همه ما رو یاد بچگیامون انداخته این درخواستمو اینجا مینویسم
خیلی وقته که دنبال یه فیلم میگردم اما اسمشو نمیدونم
داستانش تو دوره قرون وسطا بود(البته تخیلی)
یه بچه یه مجسمه اژدها کوچیک پیدا میکنه و نگهش میداره
بعد یه اتفاقی میفته دختره گریش میگیره اشکش میفته روی این مجسمه و زنده میشه اژدها
و هر چی آهن میخوره بزرگ تر میشه
تو یه جنگ هم هرچی شمشیر و سپر دارن میدن این بخوره تا اندازه کافی بزرگ شه و حریف رو شکست بده
آخرش هم یه نفر خیانت میکنه و میگه این با اشک زنده شده و با اشک هم میمیره
بعدشم میبینن اشک که اونقدر زیاد ندارن پس نتیجه میگیرن آب دریا نابودش میکنه
صاحبش (همون بچه که پیداش کرده بود) رو میبندن تو یه قایق تو دریا
این اژدها هم میره نجاتش میده و میمیره خودش
خیلی واسم خاطره انگیزه
خیلی هم دنبالش میگردم
کسی میدونه اسمش چی بود؟