تابستان سال ۱۹۶۵. «رابرت کينکيد» (ايست وود)، عکاس مجله ي «نشنال جيوگرافيک» مأمور شده تا از «پل هاي مديسن کانتي» عکس بگيرد. هنگامي که شوهر و بچه هاي «فرانچسکا جانسن» (استريپ) براي شرکت در بازار مکاره به آيووا رفته اند، «رابرت» با «فرانچسکا» آشنا مي شود و رابطه اي چهار روزه را با او برقرار مي کند.
تابستان سال ۱۹۶۵. «رابرت کينکيد» (ايست وود)، عکاس مجله ي «نشنال جيوگرافيک» مأمور شده تا از «پل هاي مديسن کانتي» عکس بگيرد. هنگامي که شوهر و بچه هاي «فرانچسکا جانسن» (استريپ) براي شرکت در بازار مکاره به آيووا رفته اند، «رابرت» با «فرانچسکا» آشنا مي شود و رابطه اي چهار روزه را با او برقرار مي کند.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
بعضی فیلم ها هستن که هرچی بیشتر ازشون میگذره و قدیمی تر میشن مثل شراب بیشتر جا میفتن و گیراییشون بیشتر میشه ، پل های مدیسون کانتی ازون جاودانه های ایست وود هستش که رنگ و بوی مریل استریپ داره ، این فیلم فراتر از سوژه ی نخ نمای خیانت و بی بند و باریه ، عاشقانه ی رابرت و فرانچسکا که ظاهراً درست نیست ولی عاشقش میشی ، بهشون حق میدی که انجامش دادن ، اصلاً دوست داری بری و پا در میونی کنی که با هم فرار کنن و برن به زندگیشون برسن ، ولی حیف که نمیتونی ، فقط باید چهار روز باهاشون زندگی کنی ، وقتی که توام نگرانی این فرصت چهار روزه داره تموم میشه و باید از هم جدا بشن ، وقتی که نگرانی کسی نبینتشون که بهشون برچسبی زده بشه که مستحقش نیستن ، نشونه ی اینه که شاید اگه توام جای اونا بودی همین کارو میکردی ، شاید واقعاً خیلی وقتا راه درست اتوبان چهار بانده نیست ، شاید راهِ درست ، اون جاده ی خاکی و پر پیچ و خم و خطرناک اما زیباست که باید دل بهش داد و افتاد تو مسیرش ، شاید سال ها بعد از این فیلم به عنوان یه کهن الگوی راهِ اشتباهِ درست یاد بشه ، یعنی راهی که ظاهراً اشتباهه ولی از دُرُستم دُرُست تره !
قابل توجه:فیلم را دانلود نکنید .به جای پلهای مدیسن کانتی فیلمThe Birdcage ۱۹۹۶ قرار داده شده.
ژانر:عاشقانه!!!!!!!!چیزی که من از خلاصه ی فیلم متوجه شدم اینه که فیلم در مورد خیانت هست.و کسی که خیانت میکنه مگه میدونه عشق یعنی چی؟؟؟؟همچین موضوعاتی ارزش دانلود ندارن...
فیلم خوبی بود، اما عالی نبود!
فیلم نامه خوبی داشت و به عنوان یک داستان رومنس، داستان نو و جدیدی رو تعریف می‌کرد، اما گاهی خیلی کند می‌شد!
بازی‌ها خیلی جلوتر از باقی عناصر فیلم‌اند، مریل استریپ مثل همیشه... و کلینت ایستوود نه مثل همیشه، بلکه بازی‌ای فوق‌العاده، استثنایی، درون گرا، و مهمتر از همه متفاوت با تمام نقش‌های دیگرش!
اما باز هم این خصلت ایستووده که از موضوعات متناقض چیز های دیگه‌ای برداشت کنه:
داستان دختری جوان رو تعریف می‌کنه که یکدفعه می‌خواد بکسور شه و آخرش از توش عشق در میاد...
داستان یک جهان بی‌نقص رو تعریف می‌کنه و دزدی یک بچه، و آخرش از توش جامعه‌ای کثیف و منزجر کننده بیرون میاد...
و اینجا هم...
داستان خیانتی رو تعریف می‌کنه که نه تنها برای مخاطب دوست‌داشتنیه، بلکه در آخر به فداکاری ای بزرگ می‌رسه...
و این است استاد ایستوود...
بازی مریل استریپ نابود میکنه آدمو.فیلمه بسیار خوبیه.......
امتیاز من = ۵
هر کاری کردم که با خودم کنار بیامو خیانت زنه به خانواده ش و خودشو با توجیهای الکی و آبکی مث عاشق شدن یا نچشیدن طعم زندگی یا ماستمالی هایی از این قبیل به خورد خودم بدم نشد که نشد ! اگه این , خیانت و بی حیایی نیست پس در طول تاریخ هیچ خیانتی نبوده و هیچ خائنی هم نفس نکشیده !
باز اگه فیلمش از نظر سینمایی حرفی برای گفتن داشت یه چیزی ! از اون نظرم دستش خالی بود ! تو رو خدا باز یکی نیاد در جواب من بگه : خب از نظر سینمایی تحلیلش کن ببینیم ! من منتقد سینما نیستم ولی فرق اینو با مثلا پدرخوانده تشخیص میدم. فقط مریل استریپ یه جاهایی بازیش بد نبود!
کلینت ایستوودم با انتخاب خودش ( یه پیرمرد ۶۵ ساله با پوست چروکیده ) اوج کج سلیقگی خودشو نشون داده. نمی دونم شایدم میخواسته طعم مریل استریپو بچشه !
کلا به اونایی که اگه ۴ روز خونشون نباشن ناراحت میشن که زنشون با یه پیرمرد کارای بد بد بکنه اکیدا توصیه میکنم این فیلمو نبینن ! چون حالشون بد میشه ! مث حال من !
به دورار از اظهارنظرکارشناسانه مریل استریپ بااین سن وسال دلم وبرد ذلم میخواست داشته باشمشمدتی باعشوه هاش زندگی کردم خخخ واین قدرته تاثیرگذاریه یه بازیگرومیرسونه
بهترین ملودرام دهه ۹۰ میلادی