این فیلم درون مایه تمام کار های نولان است،به استثنای چند مورد.... واقعا نباید انتظار فیلمی با کیفیت را با بودجه ای ناچیز داشت ولی وقتی نام نولان به نام کارگردان آن مطرح می شود انتظارات بالا میرود.
فیلم به هیچ وجه نا امید کننده نمی شود و در تمام لحظات با آن که ضرباهنگ فیلم فراز و نشیب های ناشیانه ای دارد که طبیعی هم است((با توجه به اولین تجربه کارگردانی نولان در یک فیلم بلند))،مخاطب را حفظ می کند که البته این داستان فیلم هم بر می گردد.
فیلمنامه ای از داستانی گیرا،تنها نکته ای است که فیلم را سر پا نگه می دارد و زمان فیلم نسبتا کوتاه است که کمک می کند مخاطب از فضای غریب فیلم زده نشود. در واقع شخصیت پردازی این فیلم شباهت قریبی به شخصیت پردازی ((ممنتو)) دارد که نه میتوان آن را نقطه قوت و نه نقطه ضعف فیلم نامید،این شخصیت پردازی تنها به اثبات کردن فضای فیلم کمک می کند.
کمی تنها کمی بازی های فیلم در ذوق میزند ولی وقتی به انتهای فیلم نزدیک میشویم این کمتر به چشم می آید و دلیلش هم این است که مخاطب کنجکاوی اش نسبت به پیدا کردن حقیقت در داستان فیلم بالا میرود.
ساختار تدوین فیلم ((ممنتو)) بدون شک برگرفته از این فیلم است،این نوع تدوین کمک والایی به فیلم میکند تا پایانی دراماتیک را رقم بزند ولی انتقادی که از آن می شود این است که با این نوع تدوین که در واقع تم اصلی روایت فیلم را مشخص میکند،میتوان از ساده ترین داستان ها نیز غافلگیری های بزرگی را رقم زد که البته تا حدی درست هم هست ولی باید در نظر داشت که هرچه فیلم با داستان ساده تری کار کند کارایی این نوع تدوین پایین می آید،که البته نولان با داستان های ساده کار نمیکند.
همانطور که خود نولان می گوید:((دوست دارم با ذهن مخاطبانم بازی کنم)).در این فیلم نیز نولان با ذهن مخاطب بازی میکند و ابهاماتی را در انتهای فیلم برای مخاطب پدیدار می کند.نولان عاشق غافلگیر کردن مخاطب است،همانطور که در فیلم هایش مخاطب را مجبور میکند چندین بار تفاسیر و تعابیرش را در مورد داستان عوض کند،این روند تغییر تفاسیر در مورد داستان فیلم تقریبا در تمام فیلم های نولان دیده میشود و شگرد بسیار نابی است که همیشه جواب می دهد،کمک میکند تا مخاطب با شدت بیشتری در انتهای فیلم غافلگیر شود.
و اما در مورد ابهامی که در انتهای این فیلم برای مخاطب پدیدار میشود: در انتها شاهد این هستیم که اثری از کاب نیست و انگار از قبل شخصی به نام کاب وجود نداشته و اینگونه تمام جرم ها بر گردن شخصیت اصلی فلیم می افتد((بیل)) در نمای آخر فیلم شاهد هستیم که کاب در بین جمعیت نا پدید میشود که این خود دو تعبیر دارد. یک-کاب با دور زدن و نقشه چیدن برای بیل همه مشکلات را به گردن بیل می اندازد دو-کاب ساخته ذهن بیل است و بیل هر جرمی را که انجام میداد به گردن بیل می انداخت و بر این باور بود که کاب همه این کار ها را میکند. در بین این دو تعبیر، تعبیر اول منطقی تر به نظر می رسد.
((following)) از ساختار کلی خوبی برخوردار است و برای هر مخاطبی راضی کننده است. فیلم به نظر می رسد خیلی ابتدایی و پر از ایراد باشد که درست هم هست این فیلم بودجه ای ناچیز داشته ولی به هیچ وجه نا امید کننده نیست. دوستداران نولان عشق خواهند ورزید و دوستداران سینما لذت خواهند برد.
۸از۱۰
16
حمید غفوری
۹ سال پیش
یک نکته جالب که تو این فیلم دیده میشه نشان بتمن روی در خونه شخصیت اصلی داستانه که نشون میده نولان از ابتدا علاقه خاصی به این سوپرقهرمان داشته. کنار میز کارش هم پوستری از مرلین مونرو و فیلم سگهای انباری تارانتینو و عکسی از جک نیکلسون در فیلم درخشش(the shining) دیده میشه که علایق سینمایی خود نولان رو نشون میده.
12
matindelrobaiy
۹ سال پیش
چند ماه بیش یه فیلم ایرانی دیدم با بازی میر طاهر مظلومی و دوستانش خیلی فیلمنامش برام جالب بود بعد چند وقت همین فیلم نولان اومد دستم دیدمکل فیلم تقلید از همین کار نولان بود همه دیالوگاشو از این فیلم گرفته بودن حالم بهم خورد باید میفهمیدم کارگردانا و نویسنده های ایرانی همچین مغزی ندارن
7
vahid.naseriryhan
۹ سال پیش
اصلان به سال تولید یا سیاه و سفید بودن فیلم توجه نکیند. پشته این داستان یه دیونگی و جون به قتل نحفته است
7
ذره بین
۹ سال پیش
باسلام نظر یکی از کاربران در یکی از سایت ها که جالبه در حدخودش :
یادداشت (نقد و بررسی): شاید دیدن این فیلم بعد از تماشای دیگر آثار نولان برای بسیاری جذاب باشد ، چه بسا که شخصیتی به نام کاب ( در فیلم تلقین شخصیت اصلی فیلم کاب نام داشت ) هم در فیلم وجود دارد ! به نظر من تعقیب (Following) زمینه ساخت فیلم بعدی نولان یعنی یادآوری (memento) بوده که از نظر روایت غیر خطی و همچنین نوع شخصیت پردازی ها همانند همدیگر هستد. غافلگیری ، سبکی است که نولان شدیدا به آن علاقه دارد و این فیلم که اولین اثر بلند نولان است از این قاعده مستثنی نیست. روایتی که غیر خطی بیان میشود و همراه با فلش بک و فلش فوروارد های زیادی است. جوانی در ابتدا داستان ، نزد افسر پلیسی (که عمو نولان است !) ، خود را یک تعقیبگری معرفی میکند که برای تکمیل داستانش به دنبال مردم در خیابان میکرد در همین بین با فردی به نام کاب آشنا میشود. تعقیب مجموعا ۳ شخصیت را به شما معرفی میکند که تنها نام کاب فاش میشود. کاب ، فردی است با هویت ، که رهبری بعضی دزدی ها و کارها را بر عهده میگرد و در آخر هم توانست قتل دختر را بر گردن نویسنده جوان بیاندازد. فهمیدن داستان و همچنین بازکردن بسیاری از گره ها بسیار طول میکشد و در آخر ، نولان ، باز هم فهمیدن داستان را خوده بینده سپرد. در انتها که نویسنده اعترافاتش تمام میشود افسر پلیس به وجود نداشتن شخصیتی به نام “کاب” اعتراف میکند. کاب در سکانس پایانی در میان مردم ناگهان غیب میشود. شاید اصلا هیچ کابی وجود نداشته ، شاید نویسنده غرق در داستانش شده و در همین میان قتلی مرتکب میشود … و شاید هم ، فردی بی هویت وجود داشت که خلق شده بود برای انجام کارهایی همانند کارهای کاب. اینها شاید هایی بود که نولان در تلقین هم ادامه داد. اولین اثر نولان (تعقیب) یک فیلم هوشمندانه است که کارگردان با مخلوط کردن ۳ موقیت زمانی سعی بر گمراه کردن بیننده را دارد. تنها ضعف فیلم تکمیل نشدن شخصیت ها در داستان میباشد که خود نولان به آن پی میبرد و شخصیت کاب را برای تلقین پرورش میدهد. و اما روایت غیر خطی و تو در تو داستان ، نولان عاشقش میشود و در یادآوری این راه را ادامه میدهد. در هر صورت نولان قصدش از ساخت تعقیب ، کسب تجربه بوده و نباید انتظار بیش از خد از آن داشت.
6
Itertr424
۹ سال پیش
نولان = تنها کسی که در کارنامش فیلم بد نداره البته تابدنیجا (تا اینترستلار) باید ببینم از این به بعد چه میکنه برای ما ببینده ها ...
5
a3713a96
۹ سال پیش
من اینو خیلی وقت پیش دیدم ولی هنوزم میگم بهترین کار نولان هست...ی زمانی الکی طرفدار ممنتو بودم....بنظرم باهمین فیلم تموم شد
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
این فیلم درون مایه تمام کار های نولان است،به استثنای چند مورد....
واقعا نباید انتظار فیلمی با کیفیت را با بودجه ای ناچیز داشت ولی وقتی نام نولان به نام کارگردان آن مطرح می شود انتظارات بالا میرود.
فیلم به هیچ وجه نا امید کننده نمی شود و در تمام لحظات با آن که ضرباهنگ فیلم فراز و نشیب های ناشیانه ای دارد که طبیعی هم است((با توجه به اولین تجربه کارگردانی نولان در یک فیلم بلند))،مخاطب را حفظ می کند که البته این داستان فیلم هم بر می گردد.
فیلمنامه ای از داستانی گیرا،تنها نکته ای است که فیلم را سر پا نگه می دارد و زمان فیلم نسبتا کوتاه است که کمک می کند مخاطب از فضای غریب فیلم زده نشود.
در واقع شخصیت پردازی این فیلم شباهت قریبی به شخصیت پردازی ((ممنتو)) دارد که نه میتوان آن را نقطه قوت و نه نقطه ضعف فیلم نامید،این شخصیت پردازی تنها به اثبات کردن فضای فیلم کمک می کند.
کمی تنها کمی بازی های فیلم در ذوق میزند ولی وقتی به انتهای فیلم نزدیک میشویم این کمتر به چشم می آید و دلیلش هم این است که مخاطب کنجکاوی اش نسبت به پیدا کردن حقیقت در داستان فیلم بالا میرود.
ساختار تدوین فیلم ((ممنتو)) بدون شک برگرفته از این فیلم است،این نوع تدوین کمک والایی به فیلم میکند تا پایانی دراماتیک را رقم بزند ولی انتقادی که از آن می شود این است که با این نوع تدوین که در واقع تم اصلی روایت فیلم را مشخص میکند،میتوان از ساده ترین داستان ها نیز غافلگیری های بزرگی را رقم زد که البته تا حدی درست هم هست ولی باید در نظر داشت که هرچه فیلم با داستان ساده تری کار کند کارایی این نوع تدوین پایین می آید،که البته نولان با داستان های ساده کار نمیکند.
همانطور که خود نولان می گوید:((دوست دارم با ذهن مخاطبانم بازی کنم)).در این فیلم نیز نولان با ذهن مخاطب بازی میکند و ابهاماتی را در انتهای فیلم برای مخاطب پدیدار می کند.نولان عاشق غافلگیر کردن مخاطب است،همانطور که در فیلم هایش مخاطب را مجبور میکند چندین بار تفاسیر و تعابیرش را در مورد داستان عوض کند،این روند تغییر تفاسیر در مورد داستان فیلم تقریبا در تمام فیلم های نولان دیده میشود و شگرد بسیار نابی است که همیشه جواب می دهد،کمک میکند تا مخاطب با شدت بیشتری در انتهای فیلم غافلگیر شود.
و اما در مورد ابهامی که در انتهای این فیلم برای مخاطب پدیدار میشود:
در انتها شاهد این هستیم که اثری از کاب نیست و انگار از قبل شخصی به نام کاب وجود نداشته و اینگونه تمام جرم ها بر گردن شخصیت اصلی فلیم می افتد((بیل))
در نمای آخر فیلم شاهد هستیم که کاب در بین جمعیت نا پدید میشود که این خود دو تعبیر دارد.
یک-کاب با دور زدن و نقشه چیدن برای بیل همه مشکلات را به گردن بیل می اندازد
دو-کاب ساخته ذهن بیل است و بیل هر جرمی را که انجام میداد به گردن بیل می انداخت و بر این باور بود که کاب همه این کار ها را میکند.
در بین این دو تعبیر، تعبیر اول منطقی تر به نظر می رسد.
((following)) از ساختار کلی خوبی برخوردار است و برای هر مخاطبی راضی کننده است.
فیلم به نظر می رسد خیلی ابتدایی و پر از ایراد باشد که درست هم هست این فیلم بودجه ای ناچیز داشته ولی به هیچ وجه نا امید کننده نیست.
دوستداران نولان عشق خواهند ورزید و دوستداران سینما لذت خواهند برد.
۸از۱۰
یک نکته جالب که تو این فیلم دیده میشه نشان بتمن روی در خونه شخصیت اصلی داستانه که نشون میده نولان از ابتدا علاقه خاصی به این سوپرقهرمان داشته. کنار میز کارش هم پوستری از مرلین مونرو و فیلم سگهای انباری تارانتینو و عکسی از جک نیکلسون در فیلم درخشش(the shining) دیده میشه که علایق سینمایی خود نولان رو نشون میده.
چند ماه بیش یه فیلم ایرانی دیدم با بازی میر طاهر مظلومی و دوستانش خیلی فیلمنامش برام جالب بود بعد چند وقت همین فیلم نولان اومد دستم دیدمکل فیلم تقلید از همین کار نولان بود همه دیالوگاشو از این فیلم گرفته بودن حالم بهم خورد باید میفهمیدم کارگردانا و نویسنده های ایرانی همچین مغزی ندارن
اصلان به سال تولید یا سیاه و سفید بودن فیلم توجه نکیند. پشته این داستان یه دیونگی و جون به قتل نحفته است
باسلام
نظر یکی از کاربران در یکی از سایت ها که جالبه در حدخودش :
یادداشت (نقد و بررسی): شاید دیدن این فیلم بعد از تماشای دیگر آثار نولان برای بسیاری جذاب باشد ، چه بسا که شخصیتی به نام کاب ( در فیلم تلقین شخصیت اصلی فیلم کاب نام داشت ) هم در فیلم وجود دارد !
به نظر من تعقیب (Following) زمینه ساخت فیلم بعدی نولان یعنی یادآوری (memento) بوده که از نظر روایت غیر خطی و همچنین نوع شخصیت پردازی ها همانند همدیگر هستد. غافلگیری ، سبکی است که نولان شدیدا به آن علاقه دارد و این فیلم که اولین اثر بلند نولان است از این قاعده مستثنی نیست. روایتی که غیر خطی بیان میشود و همراه با فلش بک و فلش فوروارد های زیادی است. جوانی در ابتدا داستان ، نزد افسر پلیسی (که عمو نولان است !) ، خود را یک تعقیبگری معرفی میکند که برای تکمیل داستانش به دنبال مردم در خیابان میکرد در همین بین با فردی به نام کاب آشنا میشود.
تعقیب مجموعا ۳ شخصیت را به شما معرفی میکند که تنها نام کاب فاش میشود. کاب ، فردی است با هویت ، که رهبری بعضی دزدی ها و کارها را بر عهده میگرد و در آخر هم توانست قتل دختر را بر گردن نویسنده جوان بیاندازد. فهمیدن داستان و همچنین بازکردن بسیاری از گره ها بسیار طول میکشد و در آخر ، نولان ، باز هم فهمیدن داستان را خوده بینده سپرد. در انتها که نویسنده اعترافاتش تمام میشود افسر پلیس به وجود نداشتن شخصیتی به نام “کاب” اعتراف میکند. کاب در سکانس پایانی در میان مردم ناگهان غیب میشود. شاید اصلا هیچ کابی وجود نداشته ، شاید نویسنده غرق در داستانش شده و در همین میان قتلی مرتکب میشود … و شاید هم ، فردی بی هویت وجود داشت که خلق شده بود برای انجام کارهایی همانند کارهای کاب. اینها شاید هایی بود که نولان در تلقین هم ادامه داد.
اولین اثر نولان (تعقیب) یک فیلم هوشمندانه است که کارگردان با مخلوط کردن ۳ موقیت زمانی سعی بر گمراه کردن بیننده را دارد. تنها ضعف فیلم تکمیل نشدن شخصیت ها در داستان میباشد که خود نولان به آن پی میبرد و شخصیت کاب را برای تلقین پرورش میدهد. و اما روایت غیر خطی و تو در تو داستان ، نولان عاشقش میشود و در یادآوری این راه را ادامه میدهد. در هر صورت نولان قصدش از ساخت تعقیب ، کسب تجربه بوده و نباید انتظار بیش از خد از آن داشت.
نولان = تنها کسی که در کارنامش فیلم بد نداره البته تابدنیجا (تا اینترستلار) باید ببینم از این به بعد چه میکنه برای ما ببینده ها ...
من اینو خیلی وقت پیش دیدم ولی هنوزم میگم بهترین کار نولان هست...ی زمانی الکی طرفدار ممنتو بودم....بنظرم باهمین فیلم تموم شد
ژانر معمایی کلا با نولان معنا می گیره