«تورکيش» (استيتم) و «تامي» (گراهام) از بوکسوري ايرلندي به نام «ميکي» (پيت) مي خواهند تا در يک مسابقه ي مشت زني شکست بخورد. از طرف ديکر يک گنگستر روسي، «باريس» (سره بدزيا) که از گنگستري يهودي «فرانکي» (دل تورو) مي خواهد که از طرف او روي مسابقه شرط بندي کند و در عين حال از صاحب يک مغازه ي گرويي نيز مي خواهد تا با هم دستان کودنش پولهاي شرط بندي را بدزدند...
«تورکيش» (استيتم) و «تامي» (گراهام) از بوکسوري ايرلندي به نام «ميکي» (پيت) مي خواهند تا در يک مسابقه ي مشت زني شکست بخورد. از طرف ديکر يک گنگستر روسي، «باريس» (سره بدزيا) که از گنگستري يهودي «فرانکي» (دل تورو) مي خواهد که از طرف او روي مسابقه شرط بندي کند و در عين حال از صاحب يک مغازه ي گرويي نيز مي خواهد تا با هم دستان کودنش پولهاي شرط بندي را بدزدند...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم snatch (قاپ زنی)
((متن از علی پورزارع))
....................................................................................................................
شاید شبحی از داستانهای عامه پسند
....................................................................................................................
قاپ زنی را میتوان از جمله اثار سینمایی دانست که هم مزایا و هم معایب مدرنیته را در جامعه در سال ساخت خود بررسی و مدرنگرا نماها را به تمسخرو ریشخند میگیرد....
هجو زندگی مدرن شهریدر نداشتن کارکتری که مبانی قهرمان بودن را طی کند و شرح و نمایش وضعیت بدون هدف که گاهی گرایشهایی به سبک روایی کلاسیک گونه میگیرد و به صورت کلی چارچوب گریز است ....از ویژگی های سینمای گای ریچیست.....
قاب زنی یک اوانگارد در نوع روایت از اثار پست مدرن است..با این که گاهی منتقد پسندانه نیست و ان را در مدیوم سینما نمیبینند اما با این سبک روایت که حضورش بین ۲۵۰ فیلم برتر دنیا نشانی از عامه پسندانه بودنش دارد پیشگام کارهایی اینچنینی شد.....
دغذغه قاپ زنی درداستان به داستان و پلان به پلان ان مشهود است ..یک جهانبینی ناب نسبت به سینما دیدگاهی که در ان فسادو فحشا و خشونت در نقطه نظرذم قرار نمیگیرد...بلکه جهان گای ریچی را نمایش میدهد و قضاوت را بر عهده مخاطب میگذارد....
ارجاع و اقتباس از فیلمهای کلاسیک و پیشین...استفاده از نژادهای مختلف ...و حفظ حالت روایی ..و وقوع حوادث غیر منتظره...این اثر را به یک پست مدرن واقعی و نه پست مدرن نماهای امروزی مبدل میکند ..که البته شاید برخی عقیده ای مخالف این نظر داشته باشند....
تعامل گر شخصیتی وجود ندارد..در واقع شخصیتی محوریت نمیابد ...شاید مخاطب بخواهد ترکیش(استاتهام)و یا میکی(برد پیت)و یا حتی بالت(وین جونز)را قهرمان خود بداند اما یکی از نقاط قوت فیلم همین کارکتر محور بودن در عین ارزش ندادن به انهاست....داستان ساده است فردی الماسی را دزدیده و در خوشگذرانی کشته میشود و پس از ان کارکترهای فیلم در موقعیتهای متفاوت ظاهر میشوند...
زیبایی و تکنیکال قاپ زنی مدیون عنصری اصلی با این تایتل است.....
جریان روایی موازی همراه با کارکترهای زیاد ...اما این در حالیست که قاپ زنی با این خیل کارکتر و جریان موازیش خط اصلی فیلمنامه خود را از دست نمیدهد...
برای دوستانی که داستانهای عامه پسند اثر تارنتینو را دیده باشند شباهت داستان کاملا مشخص است و حتی دغدغه و کنایه ها به بدی ها و مشکلات جامعه اما قاپ زنی یک کپی و حتی یک اقتباس از شاهکار تارنتینو نیست بلکه ریچی هنر ماقبل سینمایی خود یعنی کلیپ سازی را در قالب فیلمی بلند پیاده کرده و المانهای جدیدی به سینمای خود افزوده طوری که میتواند انها را المانهای گای ریچی نام نهاد...
ساده است...عدم استفاده از موسیقی های معمول دهه نود و سال ۲۰۰۰ و فیلمبرداری از نماهای بسته و میزانسنهای یو شکل و دکوپاز منحصر به فردش....
نحوه دکوپاز به شکلی کاملا متفاوت به گونه ی که گاهی میبینیم تناسب بندی موقعیت کارکتر با اکسسوار مد نظر ریچی نیست بلکه این وسایل صحنه هستند که به کارکتر ما قدرت و معرفی بیشر میدهد و همچنین استفاده از فنون کرین و تراولینگ در فیلمبرداری و ست اپ بندی در نقاط کور و استفاده از زوایا و کنج های نا متعارف مثلا اینکه دوربین گاهی از سوراخ کلید سر درمیاورد که امروزه و پس از این فیلم این نکات را در فیلمهای جدیدتر میبینیم همان چیزاهاییست که ساختار اثار ریچی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد....در واقع این همان الگوهای ایماژیستی و تصویرگرایی نا متقارن با فنون قدیمی تصویر و صدا برداری و موسیقی متن و معرفی کارکترهاست...که یک بعد دیگر خود را در روایتهای پست مدرن میابد..
قاپ زنی به هیچ عنوان اثری فکری کننده و درونگرا نیست کاری به روانشناسی مخاطب و فکری کردن او ندارد و قصد پند دادن به بیننده با شعارهای پوشالی و تکراری را ندارد و تنها انتقاد میکند انهم در قالب خنده و سرگرمی و یک دارک کمدی با شیوه روایتی ریچی گونه است که تابوهایی نظیر خشونت و بی بندو باری و نا منظمی را به تصویر میکشد...
از همه چیز از قبلیل داستانهای عامه پسندو و رومانهای ضد نژاد پرستی و فیلمهای مافیایی دهه شصت و سبک و مقایسه زندگی کولی ها با مدرن زده ها و پیش از ان حتی بازی برد پیت در نقش مشت زنی شبیه همان مشت زن باشگاه مبارزه اقتباس میشود تا اثری خلق شود که مخاطب را پای گیرنده خود میخکوب کند.....
یکی دیگر از مزایای قاپ زنی حفظ رمق و سرعت روایت ان است ...داستان حتی یک لحظه از تکاپو نمی ایسد و حتی یک پلان اضافی احساس نمیشود...و فست موشن و یا جهشی برای حفظ سرعت اضافه نمیشود بلکه ریچی بار حفظ رمق و سرعت فیلمش را بردوش کارکترهایی که هر سکانس یکی از انها را اضافه کرده و به خوبی میپردازد میندازد...
در مورد تیم بازیگری باید گفت به شدت عالی و هماهنگ باهم بودند.....
برد پیت یکی از بهترین ایفای نقشهای خود را داشت و همچنین استاتهام که امروزه او را در فیلمهایی صرفا اکشن بدون بار معنایی میبینیم در این فیلم مورد اعتماد ریچی قرار میگیرد و اجازه و فرصت اثبات خویش را دارد در روولور گای ریچی هم این بازیگر فرصت درخشش داشت و به نظرم این دو فیلم او تنها فیلمهایی بودند که استاتهام را تنها یک بزن بهادر نشان نداده و تواناییهایش را به عنوان یک بازیگر مد نظر قرار دادند....
قاپ زنی از ان دست فیلمهاییست که دیدنش به طرفداران شخصیتهای معرکه و داستانی نفس گیر پیشنهاد میشود...و بدون شک پس از یک بار دیدن هیچگاه فراموش نمیشود....
بی دلیل منتقدین بهش نمره پایین ندادن.
من که زیاد خوشم نیومد.
چقدر از پالپ فيكشن تقليد كرده بود... بعضي جاها ادم دنبال تراولتا و سموئل جكسون ميگشت !
فیلمه خیلی حوصله آدمو سر میبره فقط بازی برد پیت قشنگه
آهنگ تیتراژ فیلم. ها ها ها ها ها, هِهِهِهِهِ اووو, گوبا گوبا گوبا,
تو قسمت ژانر باید کمدی رو هم اضافه میکرد
جنایی هیجان انگیز ، کمدی
عاشق این سبک طنزم
کمدی سیاه
من نمیدونم پس شماها به چی میگید فیلم قشنگ،
این فیلم خیلی عالی و باحاله
چه بازی کرده برد پیت,مرسی