«والر» (نیکلاس کیج) یک جاعل و کلاهبردار بزرگ و ماهر اما به شدت وسواسی و روان پریش است. والر برای اینکه مشکلات روحی روانی اش بر روی حرفه اش تاثیر نگذارد به اجبار تحت مداوای دکتر کلین قرار می گیرد. دکتر کلین برای مداوای او تصمیم می گیرد وی را با دختر ۱۵ ساله اش «آنجلا» که والر تاکنون او را ندیده و از وجودش نیز خبری ندارد مواجه کند. ۱۴ سال پیش، در همان بدو ازدواج، همسر باردار والر او را ترک کرده و بنابراین والر هرگز موفق به دیدن دخترش نشده است. حال آنجلا برای یک تعطیلات کوتاه نزد پدرش می آید. بازگشت او والر را در موقعیت تازه و دشواری قرار می دهد.
«والر» (نیکلاس کیج) یک جاعل و کلاهبردار بزرگ و ماهر اما به شدت وسواسی و روان پریش است. والر برای اینکه مشکلات روحی روانی اش بر روی حرفه اش تاثیر نگذارد به اجبار تحت مداوای دکتر کلین قرار می گیرد. دکتر کلین برای مداوای او تصمیم می گیرد وی را با دختر ۱۵ ساله اش «آنجلا» که والر تاکنون او را ندیده و از وجودش نیز خبری ندارد مواجه کند. ۱۴ سال پیش، در همان بدو ازدواج، همسر باردار والر او را ترک کرده و بنابراین والر هرگز موفق به دیدن دخترش نشده است. حال آنجلا برای یک تعطیلات کوتاه نزد پدرش می آید. بازگشت او والر را در موقعیت تازه و دشواری قرار می دهد.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
این فیلم را خیلی دوست میداشتم...یادش بخیر یه زمانی عشقمون فیلمای نیکلاس کیج بود...چه حالی میکردیم.........
نقد فیلم
به نظر من در کارنامه ی جناب اسکات این فیلم ضعیف محسوب می شود.
شاید آنقدر فیلم خوب از جناب اسکات دیده ام که انتظاراتم را بالا برده است و زمانی که اسم ایشان را به عنوان کارگردان می بینم، انتظار یک فیلم عالی دارم اما افسوس....
فیلم به غیر یه غافلگیری پایانی و کمی بازی بامزه ی نیکلاس کیج، واقعا چیز دیگری ندارد و به نظرم همینقدر کافی نیست برای کارگردانی در حد جناب اسکات عزیز، که حداقل چند فیلم درجه یک دارد و ماندگار...
بحث اصلی و اشکال اصلی من بر روی این است که روند تغییر روی(نیکلاس کیج) در فیلم اصلا محسوس نمی شود و چون محسوس نمی شود منطقی نمی شود و چون منطقی نمی شود درک نمی شود و این گونه است که اون پایان بد فیلم را داریم که حالا روی شده یه شوهر اهل زندگی و شریف و صاحب یه خانواده ی خوب و فرزندی در راه....
اگر اسکات این روند تغییر شخصیت یکش را می توانست دقیق پرداخت کند، خیلی فیلم خوبی می شد اما به جای آن تمام نیرویش را گذاشته روی یک غافلگیری پایانی که البته در آن موفق است و می تواند شما را فریب دهد چرا که شما کنار روی(کیج) ایستاده اید. و زمانی که فیلم را در ذهنتان می چرخانید، می بینید که همه چیز برای این فریب بد چیده نشده است و زیبا فکر شده است.
اما فیلم ادعای این را دارد که رابطه ی احساسی که بین روی و آنجلیکا روی داده است، کم کم روی را از درون تغییر داده و ما را به آن پایان می رساند اما اسکات در این روند تغییر اصلا موفق نیست و نمی تواند فضای آن را بسازد و تغییر روی دفعی در فیلم می ماند.باید اسکات روی این نسبت و سیر و سلوک شخصیتش بیشتر کار می کرد.
باز هم کاری دیگه از جناب اسکات بزرگ البته فیلم کم هزینه ایه اما وقتی که پای کارگرداین اسکات و هنر نمایی نیکولاس کیج وسط میاد تبدیل به یکی از بهترین کمدی درام های جذاب و سرگرم کننده در عین سادگی میشه
ارزش حتی چند بار دیدن هم داره
«سادگی یعنی...» پیچیدگی!
از داستان فیلم چیزی نمی گویم تا داستان لو نرود! فقط باید گفت که جذابیت کار، دقیقا کنار سادگیش است، و اتفاقات ساده‌ی فیلم هستند که پیچیدگی را رقم می‌زنند!
به نظرم اسکات در پروژه‌های کوچک، موفق‌تر است! دیگه ادا در نمیارود، دیگر شعار نمی‌دهد، دیگر سفارشی عمل نمی‌کند... داستان تعریف می‌کند... قصه می‌گوید... و لذت‌ بخش می‌شود فیلمش برای مخاطب... حال چه عالی باشد، مثل «یک سال خوبـ»ـش و چه خیلی قوی نباشد، مثل این فیلم... باز هم مخاطب پسند و می‌شود دوستش داشت!
اما میشد توقع یک کارگردانی بهتر را هم داشت برای این فیلم‌نامه‌ی فوق تصور...
کیج هم در روزهای اوج است و بازیش حرف ندارد! تیک‌های عصبی‌اش... راه رفتن‌های از روی وسواسش... اشک‌ها و لبخند‌های در همش... همه غوغا می‌کنند در این فیلم! هنگام شروع اصلا توقع چنین بازی‌ای را نداشتم!
بازم سم راکول ترکونده بود فیلم هم بسیار خوب بود ارزش چندبار دیدن رو داره
فیلمش بی نظیره ... از بهترینای نیکلاس ... خدایی در حد اسکار بازی کرد نیکلاس تو این فیلم .
دختره فکنم ۲۶ یا ۲۷ ساله بوده نقش دختر ۱۶ساله رو بازی کرده جالبیش اینجاس که وقتی بردن دختره رو کارگردان ببینه اونم نتونسته سنشو تشخیص بده!!
فیلم دوست داشتنی با هنرنمایی سم راکول که قطعا ارزش دیدن رو داره