دوست عزیزی که اینهمه ادعای سوخوروف شناسی داری اصلا میدونی که در واقع قبل از دیدن این فیلم باید سه گانه اثرات فساد آور قدرت رو از سوخوروف ببینی!؟ و این فیلم به نوعی مکمل و چهارمین قسمت غیر رسمی این مجموعه هست!؟ شمایی که سوخوروف رو در کنار کسانی مثل نولان و فرهادی و سودربرگ قرار دادی میدونستی که سوخوروف خودش گفته از سینمای نولان متنفره!؟ اصلا شما چطور به خودت اجازه میدی هنرمند وارسته ای مثل سوخوروف رو با این فیلمساز بازاری مقایسه کنی! شمایی که به استادان حقیقی سینمای معاصر از جمله بلاتار میگی هنرمند خود خواه!(چه مضحک!) میدونستی سوخوروف عاشق همین هنرمندان خود خواه و سینماشون هست!؟
11
karim-tashakkory
۱۰ سال پیش
اقای کریمی صفحات نجواگر رو هم حتما حتما ببینید.زمانش هم خیلی کمه حدود یک ساعت و پنج دقیقه هستش ولی یکی از نقاط اوج سینمای استاد هستش و تنها فیلمیه که در عمرم دیدم که جهانش تنه به تنه سینمای تارکوفسکی کبیر میزنه بدون اینکه بخواد تفلیدش رو در بیاره....
11
karimi.sajad
۱۰ سال پیش
مادر و پسر.......... دعوت شده ایم به جشن تصاویر... به جشن از عشق، آن هم از جنس معنوی اش... توسط الکساندر سوخوروف... فیلم آغاز میشود، ۶۶ دقیقه مستی محض... جدا از زندگی مدرن و خوشه های انسان ها و پیوستن به عشق معنوی با شخصیت مقدس مادر... صدا های این فیلم... وای که چه دیوانه کننده هستند! خش خش درختان، علف های بلند، رعد و برق، باد، صدای پارس سگ، وز وز مگس، ... پاسخ پرندگان به کنش های احساساتمان با آواز هایشان... صدای سوت قطار که منادی مهیا شدن برای سفر است... اثری که با عدالت تمام، به توصیف زیبایی متعال می پردازد. در جهان فیزیکی و معنوی شناورم... چه بگویم!؟ زبانم بند آمده! فیلم که چه عرض کنم، بیشتر شبیه به نقاشی رنگ روغن است! مادر و پسر تغزلی والا از عشق و صمیمیت که بانی آن یکی از منحصر به فرد ترین و بزرگترین هنرمندان تاریخ است.... بدون تردید، سوخوروف نه تنها بهترین فیلمساز زنده دنیاست، بلکه جز پنج فیلمساز کل ادوار نیز هست! یکی از، بهترین، زیبا ترین، تاثیرگذارترین و بی تاب ترین فیلم هایی که در تمام عمرم دیده ام!
10
karim-tashakkory
۱۰ سال پیش
روزهای خسوف فیلمی روشنفکرانه و اعترا.ضی به از خودبیگانگی انسان هاست و پژوهشی برای شناخت انسان و جایگاهش در دنیای پیرامونش. مثل همیشه. سو.خوروف سوژه را به بهترین شکل پرداخت میکند و دنیایی از ابژه ها رو برای نظاره کردن س.وژه مستعد میکنه.و در این میا.ن مخاطب هم در تجربه ای خارق العاده با این سفر درونی و استحاله به سوی معنویت همراه می.شه و اینجاس.ت که هنر. استاد سوخوروف کبیر به عنوان یک پرچمدار سینمای استعلایی که روزی تارکوفسکی و فلینی و یانچو و.... به دوش میکشیدندش تایید میشه.
9
mka_lim2000
۹ سال پیش
این فیلمِ جزئیات باشکوهه در دلِ یک کلیت کمابیش کم‌رمق...ترکیبی از بسیار لحظاتی درخشان در کنار بسیار لحظات پیش پاافتاده و از دست رفته... فاوست دلپذیرترین مصالح همیشگی سینمای ساکوروف رو نداره... مثلا چیزی که به مولوخ، تاروس و آفتاب ( سه گانه قدرت ساکاروف که البته قراره فاوست کامل کننده ی اون باشه که هست اما نه چندان دلچسب) حال و هوای تازه میده تلاش ساکوروف معطوف به اینه که چطور میشه منبع قدرتی رو که بسیار وسیع و فراگیر شده و جلوه ای غیرانسانی پیدا کرده به صورت انسانی به تصویر کشید؟ چطور میشه یه امپراتور رو که تاریخ ژاپن به اون مقام خدایی بخشیده به زمین فرود آورد؟ چطور میشه هیولایی مثل هیتلر رو به عنوان انسانی معمولی نشون داد؟.....ویژگی دیگه ای که به فیلم های موفقش قدرت میده اینه که توان فاصله گیری است از اون چه که به تصویر میکشه تا از راهی غیرمستقیم به قلب یک واقعیت تاریخی رخنه کنه. مثلن نشون دادن علاقه هیروهیتو به جانورشناسی در فیلم آفتاب در فاصله گیری و در همون حال نزدیک شدن به دنیای فیلم کارآمد بود... یا ویژگی دیگه. این که معمولن در فیلم هاش باید زمانی بگذره و بیننده به همه چیز با دقت توجه کنه تا طنز سرد ساکوروفی غافلگیرش بکنه و یا نگاه گزنده اش به تاریخ یا به مساله پیچیده ای مثل قدرت ضربه ی کاری رو وارد کنه.... و حالا فاوست نه این گزندگی و نه فاصله گیری و نه حرکت در بیان غیرمستقیم رو داره... فقط کافیه یه بار دیگه ۱۵ دقیقه پایانی اش رو ببینید. پیش کشیدن ایده های اراده ی معطوف به قدرت و ابرمرد کمکی به خام بودن اون چه که نشون میده نمیکنه. نکته اینکه اهمیت هر فیلمی نه در صرف اون چه که طرح می کنه است بلکه در حساسیت و شیوه ی منحصر بفردیه که هنرمند با ماده ی خامش به اون میرسه... همین ۱۵ دقیقه ی کذایی پارادوکس فاوست رو رو می کنه. چرا انقدر مستقیم و آشکار؟ چرا انقدر بیانیه وار؟ این ۱۵ دقیقه ی پایانی نشون میده که چطور تجربه‌ای که ‌می ‌تونست پیچیده‌کننده ‌ی نگاه هنرمند به مسأله‌ های طرح‌ شده ‌ی همیشگی‌اش باشه درنهایت به یه طرح شماتیک خام سقوط میکنه.....
8
johnny9874563210
۹ سال پیش
یک فیلم به شدت حوصله سر بر که وسطای فیلم حس میکنید دارید لالایی میشنوید...
7
johnny9874563210
۹ سال پیش
بدترین فیلم تاریخ لقب کاملا مناسبی براش هست
3
kingmasoud73
۸ سال پیش
این فیلم و کشی روسی و مادر و پسر خدای فیلم... من قبلا همیشهآندری زویاگینتسف رو ستایش میکردم در سینمای روسیه میگفتم بهترین فیلمساز زنده روسیه ولی بعد دیدن کامل فیلمای سوخوروف بهترین کارگردان زنده روسیه بدون شک سوخوروف ولی یه فیلم داره سوکورف اصلا درکش نمیکنم اونم صفحات نجواگره واقعا هیچی از اون فیلم نمیفهمم واقعا یا خیلی فیلم بی معنی یا خیلی پیچیده است...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
دوست عزیزی که اینهمه ادعای سوخوروف شناسی داری اصلا میدونی که در واقع قبل از دیدن این فیلم باید سه گانه اثرات فساد آور قدرت رو از سوخوروف ببینی!؟ و این فیلم به نوعی مکمل و چهارمین قسمت غیر رسمی این مجموعه هست!؟
شمایی که سوخوروف رو در کنار کسانی مثل نولان و فرهادی و سودربرگ قرار دادی میدونستی که سوخوروف خودش گفته از سینمای نولان متنفره!؟ اصلا شما چطور به خودت اجازه میدی هنرمند وارسته ای مثل سوخوروف رو با این فیلمساز بازاری مقایسه کنی!
شمایی که به استادان حقیقی سینمای معاصر از جمله بلاتار میگی هنرمند خود خواه!(چه مضحک!) میدونستی سوخوروف عاشق همین هنرمندان خود خواه و سینماشون هست!؟
اقای کریمی صفحات نجواگر رو هم حتما حتما ببینید.زمانش هم خیلی کمه حدود یک ساعت و پنج دقیقه هستش ولی یکی از نقاط اوج سینمای استاد هستش و تنها فیلمیه که در عمرم دیدم که جهانش تنه به تنه سینمای تارکوفسکی کبیر میزنه بدون اینکه بخواد تفلیدش رو در بیاره....
مادر و پسر..........
دعوت شده ایم به جشن تصاویر... به جشن از عشق، آن هم از جنس معنوی اش... توسط الکساندر سوخوروف...
فیلم آغاز میشود، ۶۶ دقیقه مستی محض... جدا از زندگی مدرن و خوشه های انسان ها و پیوستن به عشق معنوی با شخصیت مقدس مادر...
صدا های این فیلم... وای که چه دیوانه کننده هستند! خش خش درختان، علف های بلند، رعد و برق، باد، صدای پارس سگ، وز وز مگس، ... پاسخ پرندگان به کنش های احساساتمان با آواز هایشان...
صدای سوت قطار که منادی مهیا شدن برای سفر است...
اثری که با عدالت تمام، به توصیف زیبایی متعال می پردازد.
در جهان فیزیکی و معنوی شناورم...
چه بگویم!؟ زبانم بند آمده!
فیلم که چه عرض کنم، بیشتر شبیه به نقاشی رنگ روغن است!
مادر و پسر تغزلی والا از عشق و صمیمیت که بانی آن یکی از منحصر به فرد ترین و بزرگترین هنرمندان تاریخ است....
بدون تردید، سوخوروف نه تنها بهترین فیلمساز زنده دنیاست، بلکه جز پنج فیلمساز کل ادوار نیز هست!
یکی از، بهترین، زیبا ترین، تاثیرگذارترین و بی تاب ترین فیلم هایی که در تمام عمرم دیده ام!
روزهای خسوف فیلمی روشنفکرانه و اعترا.ضی به از خودبیگانگی انسان هاست و پژوهشی برای شناخت انسان و جایگاهش در دنیای پیرامونش. مثل همیشه. سو.خوروف سوژه را به بهترین شکل پرداخت میکند و دنیایی از ابژه ها رو برای نظاره کردن س.وژه مستعد میکنه.و در این میا.ن مخاطب هم در تجربه ای خارق العاده با این سفر درونی و استحاله به سوی معنویت همراه می.شه و اینجاس.ت که هنر. استاد سوخوروف کبیر به عنوان یک پرچمدار سینمای استعلایی که روزی تارکوفسکی و فلینی و یانچو و.... به دوش میکشیدندش تایید میشه.
این فیلمِ جزئیات باشکوهه در دلِ یک کلیت کمابیش کم‌رمق...ترکیبی از بسیار لحظاتی درخشان در کنار بسیار لحظات پیش پاافتاده و از دست رفته...
فاوست دلپذیرترین مصالح همیشگی سینمای ساکوروف رو نداره... مثلا چیزی که به مولوخ، تاروس و آفتاب ( سه گانه قدرت ساکاروف که البته قراره فاوست کامل کننده ی اون باشه که هست اما نه چندان دلچسب) حال و هوای تازه میده تلاش ساکوروف معطوف به اینه که چطور میشه منبع قدرتی رو که بسیار وسیع و فراگیر شده و جلوه ای غیرانسانی پیدا کرده به صورت انسانی به تصویر کشید؟ چطور میشه یه امپراتور رو که تاریخ ژاپن به اون مقام خدایی بخشیده به زمین فرود آورد؟ چطور میشه هیولایی مثل هیتلر رو به عنوان انسانی معمولی نشون داد؟.....ویژگی دیگه ای که به فیلم های موفقش قدرت میده اینه که توان فاصله گیری است از اون چه که به تصویر میکشه تا از راهی غیرمستقیم به قلب یک واقعیت تاریخی رخنه کنه. مثلن نشون دادن علاقه هیروهیتو به جانورشناسی در فیلم آفتاب در فاصله گیری و در همون حال نزدیک شدن به دنیای فیلم کارآمد بود... یا ویژگی دیگه. این که معمولن در فیلم هاش باید زمانی بگذره و بیننده به همه چیز با دقت توجه کنه تا طنز سرد ساکوروفی غافلگیرش بکنه و یا نگاه گزنده اش به تاریخ یا به مساله پیچیده ای مثل قدرت ضربه ی کاری رو وارد کنه....
و حالا فاوست نه این گزندگی و نه فاصله گیری و نه حرکت در بیان غیرمستقیم رو داره... فقط کافیه یه بار دیگه ۱۵ دقیقه پایانی اش رو ببینید. پیش کشیدن ایده های اراده ی معطوف به قدرت و ابرمرد کمکی به خام بودن اون چه که نشون میده نمیکنه. نکته اینکه اهمیت هر فیلمی نه در صرف اون چه که طرح می کنه است بلکه در حساسیت و شیوه ی منحصر بفردیه که هنرمند با ماده ی خامش به اون میرسه... همین ۱۵ دقیقه ی کذایی پارادوکس فاوست رو رو می کنه. چرا انقدر مستقیم و آشکار؟ چرا انقدر بیانیه وار؟
این ۱۵ دقیقه ی پایانی نشون میده که چطور تجربه‌ای که ‌می ‌تونست پیچیده‌کننده ‌ی نگاه هنرمند به مسأله‌ های طرح‌ شده ‌ی همیشگی‌اش باشه درنهایت به یه طرح شماتیک خام سقوط میکنه.....
یک فیلم به شدت حوصله سر بر که وسطای فیلم حس میکنید دارید لالایی میشنوید...
بدترین فیلم تاریخ لقب کاملا مناسبی براش هست
این فیلم و کشی روسی و مادر و پسر خدای فیلم...
من قبلا همیشهآندری زویاگینتسف رو ستایش میکردم در سینمای روسیه میگفتم بهترین فیلمساز زنده روسیه ولی بعد دیدن کامل فیلمای سوخوروف بهترین کارگردان زنده روسیه بدون شک سوخوروف ولی یه فیلم داره سوکورف اصلا درکش نمیکنم اونم صفحات نجواگره واقعا هیچی از اون فیلم نمیفهمم واقعا یا خیلی فیلم بی معنی یا خیلی پیچیده است...