داستان فیلم در مورد یک مرد جوان گرسنه، بی خانمان، فاصله گرفته از اجتماع و بیگانه با تمدن است که در کوچه خیابان های یک شهر ناشناس روسیه زندگی می کند...
داستان فیلم در مورد یک مرد جوان گرسنه، بی خانمان، فاصله گرفته از اجتماع و بیگانه با تمدن است که در کوچه خیابان های یک شهر ناشناس روسیه زندگی می کند...
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
پیرو حرکت انقلابی..! و در خور تحسین مترجمان انجمن زیر.نویس پس از سلسله صحبت هایی که پیرامون معرفی آثار سینمای فاخر و هنری داشتیم اینبار عزیزان لطف کرده اند و تر.جمه ی این شاهکار سینمای روسیه یعنی فیلم صفحات نجواگر را ارائه و به حقیر تقدیم نمودند ، فیلمی که به نظر بنده در میان ساخته های سوخوروف بیشترین شباهت را از حیث سبک فیلمسازی با آثار تارکوفسکی دارد.. تلاش و تقدیم شان را ارج مینهم و این هدیه ی ارزشمند را متقابلا به دوستداران سینما راستین تقدیم میکنم . همچنین این نوید را هم به دوستان میدهم که این برنامه به همینجا ختم نمیشود و طی روزهای آتی تر.جمه ی دو اثر مهم از سینمای روسیه و مجارستان - روزهای کسوف از الکساندر سوخوروف و محبوبم الکترا از میکلوش یانچو - آماده و در دسترس همگان قرار میگیرد.
تر.جمه و تنظیم زیر.نویس : حمبدرضا - HR_A
www.subscene.com/subtitles/whispering-pages/farsi_persian/۱۲۱۶۲۲۹
با مهر - گلستانی
همانا لقب تارکوفسکی دوک برازنده این شاعر سینماست:
سوکوروف درباره تاثير پذيرفتن از تارکوفسکي مي گويد: «من تاركوفسكي را به عنوان يك انسان بسيار دوست داشتم و مرگ او بزرگترين ضايعه زندگي من بود. من نصف سن او را داشتم، اما او با من مانند يك دوست هم سن خودش رفتار مي كرد. تاركوفسكي طوري مرا تحسين مي كرد كه اصلا سزاوار آن نبودم و اين واقعا مرا شرمنده مي كرد. من عاشق سينماي تارکوفسکي بوده و هستم اما از تقليد متنفرم و مي توانم اين قول را بدهم که محال است به خاطر علاقه به آثار يک فيلمساز به دنباله روي سبک کاري وي بپردازم.»
او همچنين گفته هرگز تمايل ندارد از او به عنوان جايگزين آندري تاركوفسكي ياد كنند. سوكوروف كه سال هاست در سينماي روسيه و اروپا او را «تاركوفسكي دوم» مي خوانند، گفته اصلا چنين لقبي را دوست ندارد.
شاه کار برترین کارگردان زنده سینما
صفحات نجوا گر، تب دار ترین سیاه و سفید استاد سوخوروف با تمی ادبی از ادبیات قرن ۱۹ شوروی، با تکه های هضم نشده ای از جنایات و مکافات داستایافسکی...
حزن ناکی که در هر لحظه اش بیننده را به تعمق در عمق خودش تشویق میکند...
یک ساعت لذت محض...
۱۰۰ از ۱۰۰
اومدم از کارگردانی تعریف کنم گفتم نه بذار از بازی بازیگرها تعریف کنم. اومدم از بازیگرها تعریف کنم گفتم نه بذار از داستان فیلم تعریف کنم. اومدم از داستان تعریف کنم گفتم نه بذار از معنای فیلم تعریف کنم. اومدم از معنا بگم گفتم نه بذار از لوکیشن ها تعریف کنم. اومدم از لوکیشن ها بگم گفتم نه بذار از موسیقی متن فیلم تعریف کنم. اومدم از موسیقی بگم گفتم نه در مورد تک تک صحنه های فیلم تعریف کنم. دیدم از همه بهتر اینه که شروع کنم به تعریف از همه کسایی که از آثار سوخوروف لذت می برند چون این افراد گوهر شناس هایی هستن در این زباله دانی سینما.
چه عجب!