یک نئونازیسم سابق از کاری که میکرده و عقیده ای که داشته پشیمان شده و تلاش می کند خشونت، نژاد پرستی و تنفرش را پشت سر بگذارد. او همچنین تلاش می کند از دوستان نئونازیسم خود و کارهایی که می کنند نیز فاصله بگیرد...
یک نئونازیسم سابق از کاری که میکرده و عقیده ای که داشته پشیمان شده و تلاش می کند خشونت، نژاد پرستی و تنفرش را پشت سر بگذارد. او همچنین تلاش می کند از دوستان نئونازیسم خود و کارهایی که می کنند نیز فاصله بگیرد...
حالا منتظر میمونیم تا بعضیا از ۴۰ میلیون قتل دفاع کنن و به ما بگن اطلاعات خودتون رو بیشتر کنید ! و یا بگن کاش بیشتر یهودی میکشت. انگار کشتن یهودیها به لیاقت ما اضافه میکنه و مشکلات انسانها حل میشه
3
rezvan.arabi
۹ سال پیش
انگار اون مرده از سریال بنشی اومده بیرون رفته توی این فیلمه
2
saeefgreatt
۹ سال پیش
یه لحطه فک کردم بروس ویلیسه
1
mahdibehboudi429
۹ سال پیش
به نظرم فیلم قشنگی بود ارزش دیدن داره . نمونه اسپانیاییش Alacrán enamorado (۲۰۱۳)و نمونه فنلاندیش Heart of a Lion ۲۰۱۳ هستش که بنظرم فنلاندیه خیلی قشنگ تر مقوله نژاد پرستی رو تو فیلمشش نشون داده نسبت به بقیه
0
mamadtirgari
۹ سال پیش
سلام بچه ها دنباله ی فیلمی هستم که توش یه محله سیاه پوستا بود و بچه دبیرستانی هایی سیاه پوست که یکی از این بچه های سیاهپوست یه گروه داشت و سر دستشون بود ی دختر سیاه پوست بود که دوست دختر این سردسته گروه بود , یکی از بچه های مدرسه میاد و کناره این سردسته کار میکرد یه تیکه نامه ی این پسره به دوست دخترش میبورد , این دختره اینو دید و فکر میکرد این پسره با بقیه فرق داره و..
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
کاپشن خلبانی :)))))))
حالا منتظر میمونیم تا بعضیا از ۴۰ میلیون قتل دفاع کنن و به ما بگن اطلاعات خودتون رو بیشتر کنید ! و یا بگن کاش بیشتر یهودی میکشت. انگار کشتن یهودیها به لیاقت ما اضافه میکنه و مشکلات انسانها حل میشه
انگار اون مرده از سریال بنشی اومده بیرون رفته توی این فیلمه
یه لحطه فک کردم بروس ویلیسه
به نظرم فیلم قشنگی بود ارزش دیدن داره . نمونه اسپانیاییش Alacrán enamorado (۲۰۱۳)و نمونه فنلاندیش Heart of a Lion ۲۰۱۳ هستش که بنظرم فنلاندیه خیلی قشنگ تر مقوله نژاد پرستی رو تو فیلمشش نشون داده نسبت به بقیه
سلام بچه ها دنباله ی فیلمی هستم که توش یه محله سیاه پوستا بود و بچه دبیرستانی هایی سیاه پوست که یکی از این بچه های سیاهپوست یه گروه داشت و سر دستشون بود ی دختر سیاه پوست بود که دوست دختر این سردسته گروه بود , یکی از بچه های مدرسه میاد و کناره این سردسته کار میکرد یه تیکه نامه ی این پسره به دوست دخترش میبورد , این دختره اینو دید و فکر میکرد این پسره با بقیه فرق داره و..