
يک ماور سابق پليس ( جت لی ) بخاطر اينکه به پدرش که يک تبهکار چينی بوده و نيز برادر کوچکترش اجازه داده که به سان فرانسيسکو فرار کنند به زندان می رود. پس از مدتی برادرش توسط يک گروه مافيايي به رهبری دلروی ليندو کشته می شود. لی از زندان می گريزد و به آمريکا می رود تا قاتل برادرش را يافته و از او انتقام بگيرد...

زن جوانی به اسم «ارین براکویچ» ( جولیا رابرتز ) با داشتن سه فرزند و در حالی که از شوهرش طلاق گرفته و بیکار است، پس از گذراندن ماجراهایی موفق می شود بعنوان دستیار یک وکیل شروع به کار کند. گرچه هیچ کس او را در این شغل جدیدش جدی نمی گیرد، اما طولی نمی کشد که تقریبا به تنهایی یک شرکت قدرتمند که متهم به آلوده کردن منبع آب شهر، است را سرنگون می سازد...

«ناتالي» (دياز)،«ديلن» (باريمور) و «الکس» (ليو)، براي مردي به نام «چارلي» (با صداي فورسايت) کار مي کنند که هرگز با کارمندان خود رو در رو ملاقات نمي کند. در مأموريت اين بار، «اريک ناکس» (راکول)، يکي از نوابغ فن آوري هاي الکترونيک ربوده شده و «راجر کوروين» اهريمني (کوري) مظنون شماره ي يک تلقي مي شود...