

وقتی که ایچیمارو تتسونوسکه به خاطر دیدن حادثه قتل پدر و مادرش آسیب میبینه، حس انتقام جوییش باعث میشه که قدرت بخواد. در ۱۵ سالگی، تتنسونوسکه برای یکی از اعضای شینگومی شدن قبول میشه. با این حال، مهارت، هوش و احساساتی که جلوی تهدید جامعه و شینسگومی رو بگیره نداره. حتی با پشتیبانی برادرش تاتسونوسکه و دوست جدیدش در شینسگومی، میفهمه که برای عضو یک گروه تاریخی بودن با درد و خون مواجه میشه.

تو شهر مترو خیلی مراقب هستن. ابرقهرمانای با قدرت و استعدادهای باورنکردنی که شهروندا رو احساس امنیت میکنن. وقتی این ابرقهرمانا یکی یکی ناپدید میشن، اُمگا، عامل سازمان جاسوسی بینالمللی به اسم "اف.یو.آر.وای"، تیم رویاپردازی از ابرقهرمانا رو به وجود میاره تا به اسرار این رمز و راز پی ببرن.