«ف. و. مورنا» (مالکوويچ) خيال دارد نسخه اي سينمايي از «دراکولا»ي «برام استوکر» را بسازد. «ماکس شرک» (دافو)، ايفاگر شخصيت «کنت اورلاک» پيرو روش بازيگري «استانيسلافسکي» است و فقط در صورتي در گفت و گوها شرکت مي کند که کاملا در جلد شخصيتش فرو رفته باشد. اما بقيه ي بازيگران اصلا آمادگي بازي واقع گرايانه را ندارند...
استفانی، دانشجویی که از یک کابوس خشونت آمیز تکراری رنج می برد، به خانه برمی گردد تا تنها کسی را که ممکن است بتواند این چرخه را بشکند و خانواده اش را از مرگ وحشتناکی که ناگزیر در انتظار همه آنهاست، نجات دهد، پیدا کند.
مادر و دختری عزادار، پس از فوت پدر خانواده، برای بازگرداندن او از مرگ، جانشان را با انجام یک آیین رستاخیز بی‌رحمانه به خطر می‌اندازند.
در یک شهر رو به افول واقع در غرب میانه آمریکا، دلقکی به نام فرندو که روزگاری نماد موفقیت بود، بار دیگر به عنوان یک آفت ترسناک پدیدار می‌گردد.
«جاش» (تاکر)، دانشجویی که «هکر» ماهری هم هست، موقع کار در کتابخانه ی دانشگاه با موجود سفیدرنگ هیولا مانندی روبه رو می شود. وقتی این برخورد تکرار می شود، «جاش» خود را حلق آویز می کند. تصویرهای سیاه و سفید هولناکی که «جاش» از طریق مانیتورش دریافت می کرده، حالا روی کامپیوتر دوستش، «متی» (بل) ظاهر می شود و بعد روی کامپیوتر دوستان شان و …
یک دانشمند زمانی که می خواهد از دستگاه تله پورت جدید اختراع شده خود استفاده کند، دچار حادثه وحشتناکی می شود.
یک کارآگاه جنایی و یک انسان شناس در تلاشند تا یکی از خدایان آمریکای جنوبی که دست به کشتار وحشیانه ای در یک موزه زده را نابود کنند...
یه دروغ خفته در پایین دریاچه کمپ کریستال، جیسون از قبر آبکی خود توسط یک دختر آزاد میشود و به این ترتیب قتل دوباره آغاز می شود و…
فیلم به صورت مستند ساخته شده و در دنیایی اتفاق می افتد که قاتلان فیلمهای ترسناک واقعی هستند. یک قاتل روانی و ترسناک به یک گروهی مستند سازی اجازه دسترسی به زندگی اش را می دهد در حالیکه خود نقشه ای دیگر در سر دارد و...