
در دنیایی متعلق به آینده، قرن هاست که بین انسان ها و خون آشام ها جنگ وجود دارد. در یکی از همین درگیری ها، خون آشام ها به خانواده ای حمله می کنند و دختری را به اسارت می برند. کشیشی که بین مردم و در شهری محصور شده زندگی می کند، متوجه می شود که آن دختر، برادرزاده ی اوست. او همراه با دوست برادرزاده اش که کلانتر شهر محسوب می شود و به رغم مخالفت اصحاب کلیسا، تصمیم می گیرد برای مقابله به دل خون آشام ها بزند. با نزدیک شدن به محل آن ها و پیدا کردن ردی از برادرزاده اش، کم کم متوجه می شود این گروگان گیری در واقع یک تسویه حساب قدیمی است.

رگ "کاتو" دید "کرونو" را کاملا به زندگی عوض میکند و "کرونو" تصمیم میگیرد که تا بدست آوردن ۱۰۰ امتیاز که میتواند "کاتو" را دوباره برگرداند به مبارزه ادامه دهد."گانتز" تعدادی از بازیکنان را که تمایلی به شرکت در بازی نداشته اند و بعد از به دست آوردن امتیاز ۱۰۰ اجازه رفتن پیدا کرده بودند را دوباره فراخوانی میکند و در این بین قبل از اینکه "کرونو" بتواند "کاتو" رو باز گرداند "کاتو" به طرز غیر منتظره ای باز میگردد و "گاتز" و دیگر مبارزان شروع به مبارزه با دشمنی به مراتب بدتر از گذشته می کنند که....