
لیزا لونا یک بیگانه است که می خواهد با اولین نگاهش زمین را نابود کند. اما این سیاره چیزهای خوب زیادی دارد و حیف است که آن را بررسی نکند. بنابراین، زمین از نابودی در امان می ماند و بیگانه شروع به پرسه زدن در اطراف مکان ها می کند. به زودی، لیزا به یک کافه گربه سر میزند، جایی که با موجوداتی روبرو میشود که فراتر از درک او هستند.


این داستان علمی تخیلی در آینده ای روایت می شود که در آن منظومه شمسی تحت سلطه فدراسیون های تجاری قرار دارد که در تعارض مداوم با یکدیگر هستند. برای فرار از وطن محدود کننده ژاپن، و با توصیه دوست آشپز نظامی خود پاپکین، آکیرا در یک واحد نظامی فدراسیون تجاری که به سمت زمین پرتاب می شوند، عضو می شود. این نظامیان به خاطر نرخ جانباختگی ۷۰ درصدی شان مشهور هستند و به آنها “یاکیتوری” گفته می شود چرا که بسیار قابل از دست دادن هستند.