
کوبا، ۱۸۳۹٫ افریقایی های به زنجیر کشیده شده در کشتی آمیستاد سر به شورش می گذارند و اکثر خدمه ی کشتی را می کشند. یک کشتی امریکایی، آمیستاد را متوقف می کند و سیاه پوستان را به زندانی در نیوهیون می برند. حالا مالکان کشتی، خریداران برده و پادشاهی اسپانیا ادعاهای جداگانه ای را در مورد مالکیت بردگان مطرح می کنند …

«جری ویلباک» (برد پیت) با دو چالش سخت روبرو است. از یک سوی رئیس باند تبهکاری که وی با آن همکاری می کند از او می خواهد با سفر به مکزیک یک تپانچه عتقیه بسیار قمیتی معروف به “مکزیکی” را برایش پیدا کند، در غیر این صورت با عواقب ناخوشآیندی مواجه خواهد شد. از سوی دیگر نامزدش «سامانتا» از او می خواهد دست از کارهای خلاف بردارد و از همکاری با این باند دست بکشد.

دختر جوانى به نام « چارلى » ( رايت ) علاقه ى بسيارى به دايى اش ( كاتن ) دارد كه او هم « چارلى » ناميده مى شود. دخترك كه رابطه اى پراحساس و عاطفى با دايى دارد به رفتارش مشكوك مى شود و خيلى زود با كمك كارآگاهى خصوصى ( كئرى )، در مى يابد كه او همان قاتل بى رحم زنان بيوه است كه پليس مدتهاست در جست و جوى او است.