فیلم «مرز» به کارگردانی علی عباسی، که بر اساس داستان کوتاهی از جان لینکویست نویسنده سوئدی ساخته شده، داستان یک زن پلیس را روایت میکند که از شامهای قوی برخوردار است و میتواند بر تکیه بر این حس خلافکاران را رهگیری کند. زندگی او و زندگی یکی از خلافکارانی که قصد دارد از مرز عبور کند، با این حس بویایی متحول میشود و سرنوشت او را به مسیر دیگری میاندازد.
سیدنی فاکس یک استاد دانشگاه و "شکارچی آثار باستانی" جهانگرد است که به دنبال آثار باستانی برای بازگرداندن به موزهها و/یا فرزندان صاحب اصلی است. او توسط دستیار زبانشناس خود، نایجل، و گاهی اوقات توسط منشی تا حدودی بیخیالش، کلودیا، یاری میشود. او اغلب در نهایت با شکارچیان رقیب که به دنبال آثار باستانی برای پول هستند، مبارزه میکند.
داستان درباره یک جنگجو است که مأموریت دارد از نُه کتاب مقدس و ارزشمند محافظت کند؛ کتابهایی که قدرت تبدیل هر انسان فانی به یک خدا را دارند.
یک مأمور مخفی پس از انتخاب برای پوشیدن یک لباس آزمایشی مجهز به هوش مصنوعی، که قرار است عملیاتهای مخفیانه را متحول کند، زندگیاش تغییر میکند.
داستان "پیس میکر" – مردی بهشدت خودبزرگبین که به صلح به هر قیمتی باور دارد، فارغ از اینکه برای رسیدن به آن چند نفر را باید بکشد...
فضانوردی، در میانهی ماموریت پرخطری به مقصد تیتان، قمر زیبای زحل، با چالشی جدی روبرو شده است. او در تلاش است تا تعادل خود را حفظ کند و از فرو رفتن در ورطهی توهمات و از دست دادن حس واقعیت بپرهیزد.
گروهی از بزهکاران خسته و بی حوصله به عنوان بخشی از یک بازی برای زنده ماندن به یک زمین بایر منتقل میشوند و…
در دنیای ناکجاآباد، جایی که هیچ زنی وجود ندارد، تمامی موجودات افکار یکدیگر را از طریق امواج تصویری، صوتی و گفتاری که صدا نامیده میشوند میشنوند.
بعد از اینکه فضانورد سام واکر از اولین مأموریت فضایی خود برمیگردد، ناسا برای توانبخشی و آزمایشهای پزشکی او را تحت مراقبت در یک خانه با امنیت بالا قرار میدهد. با این حال، زمانی که اتفاقات نگرانکنندهای در اطراف ملک شروع میشود، او میترسد که چیزی فرازمینی او را تا زمین دنبال کرده باشد.