

در سال ۲۰۵۲ میلادی، جهان در صلحی بیسابقه به سر میبرد که داروی مُسکن «هاپونا»، ساختهی دکتر عصبشناس، اسکینر، نقشی اساسی در برقراری آن داشت. هاپونا که به عنوان یک «داروی معجزهآسا» بدون هیچ عارضهی جانبی شناخته میشد، به سرعت در سراسر جهان توزیع گشت و انسانها را از درد رهایی بخشید. اما روزی، خالق این دارو، دکتر اسکینر، به طور ناگهانی ناپدید شد و کسی از محل اختفای او خبر نداشت. سه سال بعد، اسکینر دوباره ظاهر شد، اما این بار نه به عنوان یک ناجی، بلکه همچون اهریمنی که قصد نابودی جهان را در سر داشت...


داستان پس از وقایع «پلنگ سیاه: واکاندا برای همیشه»، زمانی اتفاق میافتد که ریری ویلیامز - یک مخترع جوان و نابغه که مصمم است نام خود را در جهان ثبت کند - به زادگاهش شیکاگو بازمیگردد و فناوری در مقابل جادو قرار میگیرد. رویکرد منحصر به فرد او در ساخت زرههای آهنی درخشان است، اما در مسیر جاهطلبیهایش، خود را درگیر پارکر رابینز مرموز اما جذاب، معروف به «هود» میبیند.