
خاطرات از سه داستان علمی-تخیلی جداگانه تشکیل شده است. در داستان اول، چهار مسافر فضا وارد یک فضاپیما متروکه می شوند. در داستان دوم، یک دستیار آزمایشگاه بطور اتفاقی خود را تبدیل به یک سلاح بیولوژیکی کرده و در داستان آخر یک روز از زندگی در شهری که همه هدفش شلیک موشک به سمت هدفی نامرئی است به تصویر کشیده می شود...

يک ژنرال روس که دست در دست مافياي اين کشور دارد، سلاحي سري موسوم به «چشم طلايي» را از سيستم ماهواره ي نظامي روسيه مي دزدد. ربايندگان «چشم طلايي» با استفاده از توانايي هاي اين ابزار سعي در گرفتن باجي کلان از جهانيان را دارند، تا اين که «جيمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده مي شود...

«دکتر هلن هادسن» (ویور)، روان شناس، نتیجه ی سال ها مطالعه و تحقیقاتش را درباره ی قاتلان زنجیره ای در یک کنفرانس اعلام می کند. پس از پایان کنفرانس، در دست شویی دانشکده مردی به نام «داریل لی کالم» (کانیک جونیر) به او حمله می کند اما جان سالم به در می برد و «داریل» نیز به زندان می افتد. «دکتر هادسن» که از آن پس به بیماری ترس از فضای باز مبتلا شده، خود را در منزل حبس می کند و …

«رابرت رت» (استالون)، آدم کش حرفه ای سابقه دار باید یک دیسکت اطلاعاتی را که زنی به نام «الکترا» (مور) ربوده، پیدا کند و او را در صورت لزوم بکشد. اما مزاحمی دیگر روی کامپیوتر او می آید. «میگل بین» (باندراس)، آدم کش جوان و تازه به شهرت رسیده به «رت» اطلاع می دهد که او هم مدعی کار است…