
فیلم روایت گر ۲ داستان جداگانه است؛ داستان اول مربوط به دختری به نام «جاستین» (کریستن دانست) است که در شُرف یک مراسم عروسی بسیار مجلل با مرد مورد علاقه اش، «مایکل» (الکساندر اسکارگارد) قرار دارد. جاستین بعد از عروسی، دچار نوعی افسردگی شدید می شود که به سبب آن، وی تمام اتفاقات پیرامونش را بد تعبیر می کند و به خصوص رابطه ناخوشایندی را با خواهرش آغاز می کند، این در حالی است که یک سیاره به نام «مالاخولیا» در حال نزدیک شدن به زمین است و این یعنی پایان دنیا. داستان دوم مربوط به خواهر جاستین به نام «کلیر» (شارلوت گاینزبرگ) و همسرش «جان» (کیفر ساترلند) است. جان ستاره شناسی است که پی برده سیاره مالاخولیا در حال نزدیک شدن به زمین می باشد...

یک تیم ۳ نفره متشکل از ماموران سازمان اطلاعات موساد در سال ۱۹۶۵ موفق می شوند تا یک جنایتکار نازی به نام دیتر ووگل که مرتکب جنایات فراوانی شده را سرنگون کنند. این موفقیت باعث شهرت این تیم عملیاتی می شود و به نظر می رسد همه چیز به خوبی و خوشی به پایان رسیده باشد اما ۳ دهه بعد از این عملیات، مقاله ایی چاپ می شود که در آن اشاره شده که دیتر ووگل زنده است و قصد دارد تا جنایاتش را از سر بگیرد. ۳ مامور مخفی موساد که در حال حاضر بازنشسته شده اند به این مقاله مشکوک شده و تصمیم می گیرند تا قضیه را پیگیری کنند اما …