بحران اقتصادى در دهه ى ۱۹۳۰ امریکا، بقاى خانواده ى «جود» را به خطر انداخته است. «تام» ( فاندا )، پسر بزرگ خانواده که به تازگى از زندان آزاد شده همه را وا می دارد بار سفر ببندند و به کالیفرنیا کوچ کنند.
بحران اقتصادى در دهه ى ۱۹۳۰ امریکا، بقاى خانواده ى «جود» را به خطر انداخته است. «تام» ( فاندا )، پسر بزرگ خانواده که به تازگى از زندان آزاد شده همه را وا می دارد بار سفر ببندند و به کالیفرنیا کوچ کنند.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
سینماگری به وسعت اقیانوس
معنای واقعی خانواده، مادر، امید به زندگی
جان فورد عزیز در این فیلم، خانواده وامید این خانواده به آینده را به اوج قداستش می رساند و روحیه ای شکست ناپذیر در درون آن ها می کارد. خانواده ای که ما همراه آنها می شویم، فقیرند و آواره و غیر از آن دارای مشکلات بسیاری هستند اما شخصیت جان فوردی و خانواده ی جان فوردی اسیر فقر و مشکلاتشان نمی شود بلکه با آنها می جنگند و روبرو می شوند و هرگز نگاه رو به جلو را از دست نمی دهند.
ما با شخصیت تام(هنری فوندا) وارد فیلم می شویم در آغاز او در لانگ شات به نزدیک ما می آید و ما با او همسفر می شویم وحوادث داستان را همراه با او تجربه می کنیم و در پایان فیلم دوباره شخصیت تام در لانگ شات از ما جدا می شود و به فردیت خود باز می گردد. اما اینبار او پخته تر از قبل است و یک فرد بی مسئولیت نیست بلکه در طی این تجربه ها، او فردی به عظمت روح کل انسان ها می شود و خودش را بخشی از یک مسئولیت سنگین می بیند.
جان فورد لحظه به لحظه ما را همراه با تام درگیر مسائل می کند و اولین شخصیتی که با او آشنا می شویم کیسی است که کشیشی است که دیگر به خود اعتماد ندارد و در این آشوبی که رخ داده است او وظیفه و هدف زندگی خود را گم کرده است و نمی داند که چکار می تواند انجام دهد. اما در اواسط فیلم کیسی راهی را پیدا می کند برای نجات بخش اعظمی از مردم آمریکا، او حالا نقش کشیشی خود را دوباره باز یافته است و همچون فانوسی، راه را به تام نشان می دهد.
ما با تک تک شخصیت های خانواده ی جود آشنا می شویم و انگار جزئی از آنها می شویم و همراه با خانواده، حوادث را تجربه می کنیم.پدربزرگ و مادربزرگ دوسداشتنی فیلم دوامی نمی آورند چرا که نمی توانند ریشه ی خود را از زمینی که تمام عمر در آن بوده اند، جدا کنند.اما کسی که خانواده را جمع می کند مادر خانواده است وجان فورد یک مادر واقعی را خلق می کند که حیرت انگیز است و اصلاً و به هیچ عنوان خود را شکست خورده نمی داند و اسیر سختی ها نمی شود.
من توضیحاتم را با چند دیالوگ پایانی مادر و تام تمام می کنم.
مادر: وقتی که تو رفتی من چطور از تو با خبر شوم چطور بفهمم که حالت خوب است؟
تام: همانطور که کیسی گفت: روح هر کس فقط متعلق به خودش نیست بلکه روح کوچکی از یک روح بزرگ تر است، روح خیلی بزرگی که متعلق به تمام انسان هاست پس وقتی من از پیشت برم به هر طرف که نگاه کنی مرا می بینی....
مسعود فراستی ۱۵ آذر ۱۳۹۱ :
رمان جان اشتاین‌بک یکی از کتاب‌های مهم در تاریخ آمریکاست که به خوبی بحران‌های اجتماعی اوایل قرن بیستم را ترسیم می‌کند. نویسنده در این رمان بیان می‌کند که چگونه ابزار مدرن می‌تواند با کار یک کارگر، مزرعه دار و... در تعارض قرار گیرد. یعنی تراکتور که وارد کشاورزی می‌شود برابر با بیکار شدن ۱۰ نفر کارگر است
تفاوت اساسی بین رمان و فیلم در این است که فیلم جان فورد اساسا بر خانواده در حال فروپاشیِ حاصل از بحران استوار است، اما رمان اشتاین‌بک این‌گونه نیست. اقتباس جان فورد از این رمان یک اقتباس استادانه در تاریخ سینماست و فیلم در مواردی به مراتب بهتر از رمان است.
جان فورد انتخاب بازیگران را بسیار عالی انجام داده است و بر این اساس می‌توان گفت بازیگرها در فیلم بسیار بهتر و عالی‌تر از شخصیت پردازی جان اشتاین‌بک هستند، به ویژه شخصیت مادر فیلم. من در کل تاریخ سینما هیچ کاراکتر مادری را به این خوبی ندیده‌ام.
گردآورنده کتاب «اسطوره جان فورد» در ادامه با بیان این نکته که شخصیت مادر فیلم خوشه‌های خشم انگار یک شخصیت ایرانی است، گفت: من شخصیت مادر این فیلم آمریکایی را کاملا می‌فهمم، اما شخصیت مادر فیلم‌های ایرانی را خیر. این شخصیت مادر یکی از عجیب‌ترین شخصیت‌های سینمای کلاسیک است.
فراستی در ادامه به قدرت شخصیت‌پردازی جان فورد اشاره کرد و گفت: جان فورد اجزای این شخصیت مادر را آن‌قدر درست در می‌آورد که مخاطبان با هر ملیتی می‌توانند آن‌را درک کنند. این مادر، مادر خاصی است. من شخصیت مادر در فیلم مرحوم علی حاتمی را نمی‌فهمم. این فیلم علیرغم این‌که ادعا دارد ادای دین به تمام مادران است و کاراکتر این این فیلم یک مادر عام است، ارتباط چندانی به مادر ایرانی ندارد. در سینما هرچه خاص‌تر بیافرینیم به عام نزدیک می‌شویم و این مساله را فیلمسازان ایرانی مثل علی حاتمی و رضا میرکریمی در فیلم «یک حبه قند» متوجه نشده‌اند، اما جان فورد این مساله را عالی فهمیده و درک کرده است.
وی افزود: شخصیت مادر در کتاب با وجود توصیفات دقیقی که اشتاین‌بک از او به دست داده، خاص نیست. جان فورد این کاراکتر را آن‌قدر زیبا و خاص می‌آفریند که به مادر عام و حتی مادر من و شما مخاطبان حاضر در جلسه نزدیک می‌شود. به نظر من بهترین مادر سینما را جان فورد در «خوشه‌های خشم» ساخته است.
فراستی در ادامه با بیان این نکته که خوشه‌های خشم یکی از عمیق‌ترین فیلم‌ها درباره خانواده است، گفت: ما در ایران بسیار احتیاج داریم تا یک فیلم خوب درباره خانواده بسازیم. نشان دادن خانواده و احترامات خانوادگی در این فیلم بیانگر آن است که جان فورد به شدت بر اخلاقیات سنتی تاکید دارد، با این وجود او برعکس اشتاین‌بک مخالف مدرنیته نیست. فورد تنها فیلمسازی است که سنت و مدرنیته را با هم دارد.
وی در ادامه به پایان تلخ فیلم اشاره کرد و گفت: کتاب و فیلم هر دو تلخ هستند، اما تلخی کتاب جانکاه است و آدم را از قدرت می‌اندازد، اما تلخی فیلم یک تلخی فعال است و مخاطب را از قدرت زندگی نمی‌اندازد. اشتاین‌بک در این کتاب یک تمایلات مارکسیستی دارد و به همین دلیل است که سرمایه‌داری و مدرنیته را به شدت می‌کوبد، اما فورد به هیچ عنوان مارکسیست نیست.
همیشه این سوال تو ذهنم منو درگیر کرده که اگه جان فورد الانه فیلم میساخت چی میساخت...خداییش هرچقد این تصور رو پرورش بدم نمیتونم به جواب این سوالم برسم...رمان جان اشتاین بک سال ۱۹۳۹ منتشر شده و به فاصله یک سال جان فورد اونو به فیلم دراورده.اگرچه هیشکه نتونسته بینوایان رو درخور اثر داستانیش به فیلم دربیاره اما جان فورد این مهم رو با خوشه های خشم به خوبی انجام داده داستانی با مضمون ادبیات مارکسیسمی اونم تو جامعه انگلوساکسونی امریکا که لیبرالیسم قرن هاست ریشه در گوشت و خون مردمش زده..با وجود این تضاد بزرگ، خوشه های خشم تو امریکایی که حتی تو اوج رواج مارکسیستی بعد جنگ دوم از گزند این مکتب چپ دترمینیسم هیستریک محور در امان مونده باز هم تو تاریخ سینمای این خطه بوم ماندگار شده نه به خاطر ذات مارکسیستیش بلکه یک بخاطر جان اشتاین بک و البته کارگردان بزرگ تاریخ جان فورد، کسی که بازم هم سنت شکنی کرده درخور یک رمان بزرگ اقتباس بزرگی رو به روی پرده ی سینما اورده کاری که هرکسی جرات رفتن به سمتشو نداره چه برسه بخاد انجامش بده که شهامت و نبوغ جان فورد این مهم رو به نحو احسن به سرانجام رسونده..
شاهکار..
تاریخ سینما دیگر بازیگری همپای فوندا و کارگردانی همپای جان فورد نخواهد دید..
شاهکاری به تمام معنا با هنرنمایی هنری فوندا
با این فیلم هم خندیدم و هم اشک ریختم
لعنت به فقر
لعنت به ظلم
لعنت به زورگویی
...
...
...
۲۰
شاهکار کارگردانی در کل سینما شاهکار سینمای ملی فورد برای امریکا
فیلمش از رمانش بهتر . رمانش از فیلمش قشنگتر