«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بي خيال، «قهرمان» زمانه ي ماست. ماجراهاي «مارک» و دوستانش، جماعتي با مزه، دروغ گو، رواني، دزد و معتاد که به گونه اي ناگزير، به سوي خود ويران گري پيش مي روند، نمايان گر از هم فروپاشي دوستي و رفاقت شان است.
«مارک رنتن» (گره گور)، جوان زبر و زرنگ و باهوش و با مزه گاه کاملا بي خيال، «قهرمان» زمانه ي ماست. ماجراهاي «مارک» و دوستانش، جماعتي با مزه، دروغ گو، رواني، دزد و معتاد که به گونه اي ناگزير، به سوي خود ويران گري پيش مي روند، نمايان گر از هم فروپاشي دوستي و رفاقت شان است.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یک فیلم خاص و سرشار از حقایق تلخ و البته جذاب با فضایی خاص.دنی بویل هنرش رو بخوبی در این اثر بنمایش گذاشت.در کل فیلم خوبی بود و یکبار دیدنش رو حتما پیشنهاد میکنم به دوستان
اگه بخوام با کرت کوبین فیلم بزارم این را پخش می کنم تا با هم بشینیم ببینیمش و حال کنیم.یک درام ِ جدی ِ تلخ و شیرین ِ خوب ِ زشت که هم سطحش هم عمقش هم حرفش هم معناش بی نظیره.همه چیز داره.از قاه قاه خندیدن در صحنه ی تلفیق فوتبال جام جهانی و س ک س تا انواع و اقسام موسیقی و صحنه ای که به نظرم کل فیلم مرثیه ای برای یک رویا را چلاند و فرستاد پی کارش...
داستان چند جوان ِ معتاد که کنار هم زندگی می کنن و دله دزدی می کنن و به کلاب می رن و س ک س می کنن و شادن و غمگین و برای اینکه این زندگی لعنتی را تحمل کنن تا می تونن مصرف می کنن.خیلی هم خوب می دونن که این چیزی که دارن مصرف می کنن از ۱۰۰۰ برابر س ک س که اگه یه بخشی اش هم باشه,لذت بخش تره اما اصل بد بختی اش بعدش میاد...
شروع و پایان بی نظیره.دیالوگ های اول و آخر و اواسط فیلم که توسط مارک گفته میشه(نریشن)تمام حرف من هست.یک ربع آخر طوفانی و یک فیلم سینمایی ِ جمع و جور و کامل.بی نظیر.ریلی پرفکت.
Choose Life. Choose a job. Choose a career. Choose a family. Choose a fucking big television, choose washing machines, cars, compact disc players and electrical tin openers. Choose good health, low cholesterol, and dental insurance. Choose fixed interest mortgage repayments. Choose a starter home. Choose your friends. Choose leisurewear and matching luggage. Choose a three-piece suit on hire purchase in a range of fucking fabrics. Choose DIY and wondering who the fuck you are on Sunday morning. Choose sitting on that couch watching mind-numbing, spirit-crushing game shows, stuffing fucking junk food into your mouth. Choose rotting away at the end of it all, pissing your last in a miserable home, nothing more than an embarrassment to the selfish, fucked up brats you spawned to replace yourselves. Choose your future. Choose life... But why would I want to do a thing like that? I chose not to choose life. I chose somethin#۰۳۹; else. And the reasons? There are no reasons. Who needs reasons when you#۰۳۹;ve got heroin?
صحنه ای تو فیلم وجود داره که هیچ وقت یادم نمیره (مردن کودک)
اون سکانس the worst toilet in Scotland حال به هم ترین چیزی بود که تا حالادیدم و من سالو رو دیدم.
تو این سبک به نظرم از این بهتر requiem for a dream هست.اگه از تماشای بدبختی های ملت لذت می برین اونم حتما ببینین :)
از این نو فیلما کم پیدا میشه
این فیلم درام عالی بودوبسیارتلخ وبادیدنش سوالات زیادی درموردجامعه وزندگی ومهمترازهمه هدف...خیلی چیزهای دیگه طرح میشه.
مهمترین ویژگی فیلم ریتم عالیش بودکه اصلابیننده روخسته نمی کردوداستان ازریتم نمی افتاد
واقعافیلم خوب واستادانه ای بودباسبکی متفاوت