مردی یک پدر و دو دختر خردسال او را در تصادفی زیر میگیرد و موجب مرگ هر سه آنها میشود. در بیمارستان، قلب این پدر به بیماری که در حال مرگ است، پیوند میشود و او را نجات میدهد. بعد از این اتفاق، زندگی سه خانواده متاثر میشود. مرد با قلب پیوندی کنجکاو میشود خانوادهی فرد اهدا کننده را پیدا کند و زن بیوه هم دنبال گرفتن انتقام از قاتل همسر و فرزندانش است.
مردی یک پدر و دو دختر خردسال او را در تصادفی زیر میگیرد و موجب مرگ هر سه آنها میشود. در بیمارستان، قلب این پدر به بیماری که در حال مرگ است، پیوند میشود و او را نجات میدهد. بعد از این اتفاق، زندگی سه خانواده متاثر میشود. مرد با قلب پیوندی کنجکاو میشود خانوادهی فرد اهدا کننده را پیدا کند و زن بیوه هم دنبال گرفتن انتقام از قاتل همسر و فرزندانش است.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
... Life Goes On
فیلمِ خیلی قشنگی بود . اما بیایم تبریکِ فیلم رو به فقط به کسایی بگیم که عالی بودن !! همه ی کار رو کارگردان انجام نمیده !! ایناریتو مثل نولان نیست که نویسنده ی فیلماش خودش باشه که بخوایم فیلمنامه و دیالوگ و همه چیزا رو بچسبونیم بهش ! فقط کارگردانی میکنه !!
بازیگرا : ایفایِ نقششون واقعا حرف نداشت هر ۳ تا شخصیتِ اصلیه فیلم ! بسیار عمیق و تاثیر گذار !! تبریک .
نویسنده : دیالوگ های فیلم واقعا عالی کار شده بود و خیلی مفهومی و در عینِ حال ساده و قابلِ فهم بود !! تبریک .
کارگردانی : و اما مهمترین عاملی که باعثِ قشنگیه فیلم شده بود نوع و سَبکِ کارگردانیه ایناریتو بود . اما اینجا ما نمیتونیم بگیم تبریک !! چون نمونه ی اینجور کارگردانی رو به صورت خیلی حرفه ای تر ۳ سال پیشش دیده بودیم ! Memento به کارگردانیه حضرتِ نولان !
در کل پیشنهاد میکنم حتما فیلم رو ببینید . نمره ی من به این اثرِ فوق العاده ۹ از ۱۰ .
بیست و یک گرم, اثری مالیخولیایی با کلید واژه های افسردگی,ایمان,عذاب وجدان,تنهایی,اندوه فقدان,سرنوشت,تاثیر زندگی افراد بر همدیگه و شاید در نهایت امید...
همه چیز این فیلم درجه یک هستن و در اوج خودشون قرار دارن.از فیلم برداری اکثرا روی ِ دست ِ فیلم بردار مکزیکی تا موسیقی و کارگردانی و بازی و سناریو و تدوین استثنایی...
ایناریتو جوری فیلم می سازه که هر فیلمش طرفداران سینه چاک داره.چه عشق سگی که آنچنان باب میل بنده نبود,چه بابل که همه را به سفری دور و دار برد چه بردمن و اتفاق جدیدش در سینما و چه بازگشته . فیلم های ایناریتو ارزش این را دارن که چند بار بازیبینی بشن.
هرچند سخت اما فکر می کنم بهترین فیلم ایناریتو همین فیلم باشه.این یک تصمیم شخصیه شاید به خاطر اینکه نام ایناریتو برای من با این فیلم و بابل و نحوه روایتش گره خورده و شاید به خاطر علاقه شدیدم به درام های شهری ( در مقایسه با دو فیلم آخر کارگردان)
حضور جنون آمیز و مبهوت کننده دل تورو یا جک جوردن در این فیلم فراموش نمیشه...عذاب وجدان و فلاکتی و سایه ی سنگین و تیره زندگی هیچ گاه جک جوردن را ول نکردن,کسی که نه تونست خوب زندگی کنه و نه تونست خودش را خلاص کنه...
توی فیلم دو جا به ادامه پیدا کردن زندگی اشاره میشه.یک جا وقتی که کریستینا با پدرش حرف می زنه و جای دیگه در اواخر فیلم در خلال موسیقی بی نظیر...
alipourzare:
متن از علی پورزارع
یک فیلم عالی
بار تراژیک فیلم دقیقه به دقیقه افزایش پیدا میکند و این در حالیست که ساختار نیز لحظه به لحظه خود را ارتقا میدهد
شحصیت پردازی فوق العاده انجام شده به خصوص شخصیت جک بی نظیر و پیچیده بود کسی که گذشته ای تلخ و پر اندوه داشته گذشته ایمجهول و بد حتی یک فلش بکهم به گذشته جک نمیخورد
بلکه شخصیت انقدر قدرتمند جلوه میکند که گذشته را در حال تعریف میکند
درباره بازیگری: واقعا تمام بازیگران این فیلم سزاوار بهترین القابو جوایزند از بازی زیر پوستی و میمیک صورت شان پن که بگذریم از القای حس واتس و دل تورو در سکانسهای طلایی نمیتوان گذشت
فیلم در زمان حرکت میکند و روایت تک خطی خود را در زمان تعریف میکند با این وجود تدوین فوق العاده انجام شده
هیچ حوصله سر رفتنی در کار نیست
در هر سکانس معمایی نهفتست که سبب میشود فیلم علاوه بر اسلوب تراژیک بار معمایی هم به خود بگیرد
به نظرم بهترین و استادانه ترین تکنیکال کار اگاهی از این بود که کدام سکانس و کدام شخصیت باید در چه زمانی حضور پیدا کنند و با چه مشکلی دست و پنجه نرم کنند
جک یک صادق تمام عیار که نماد انسانیت شده و هیچ خلاف اخلاقی در وجودش جایگاه نمیگیرد
هیچ ریا و انکاری در مذهب و خدا دوستی او نیست.
موسیقی ارام کننده و یکنواخت است گاهی این یکنواختی را نمیپسندم و به دنبال نقطه اوج میگردم به عنوان مثال در پلانهایی که واتس گریه میکرد و یا جایی که پل جک را به زانو دراورد تا به او شلیک کند میتوانست موسیقی بدیع تری مجزا از سایر سکانسها ایجاد شود ولی نشد
در این فیلم تمام شخصیتها معرف یک قسمت از جامعه هستند و همگان نماد و ویژگی بعدی از انسانیت
به طور قطع چالشگری وجود ندارد
بلکه همه تنها سعی در زندگی ارام دارند که سرنوشت انها را گره میزند
حال یکی این سرنوشت را نشات گرفته از گذشته تلخ خویش میداند و یکی نا امیدیش به زندگی را مسبب.
در سال ۱۹۰۱ دكتر دانكن مكدوگال ادعا كرد كه موفق به اندازه گيرى وزن روح انسان شده است ! در اين آزمايش ، او وزن ۶ بيمار در حال مرگ را لحظاتى قبل و لحظاتى بعد از مرگ اندازه گيرى كرد. وزن تمامى اين افراد ، بعد از مرگ به ميزان ۲۱ گرم كاهش يافته بود!
گرچه اين نظريه مورد ترديد است و اندازه گيرى با اين دقت در يك انسان ۸۰ كيلويى كار سختى است و همچنين ۶ نفر تعداد قابل قبولى براى بسط اين نظريه نيست ، اما ساخت فيلم ۲۱ Grams توسط الخاندرو گونسالس و در اين فيلم با بيان اينكه روح انسان ۲۱ گرم است باعث ترويج اين نظريه شده است.
Naomi watts توی این فیلم واقعاً تحسین برانگیز بازی میکنه انگار نه انگار که فیلمه ۱۰۰%‌ واقعی...
بجز یکی دوتا دیالوگ واقعا عالی هیچی نداشت... خیلی معمولی بود شاید اگه اسم ایناریتو نبود کسی سراغ این فیلم واسه دیدن بعد ۱۲ ۱۳ سال نمیومد ... واقعا فکر میکنم وقتم تلف شد با دیدن این فیلم ۱/۱۰
اساتيد که از تدوين خاص فيلم انقدر تعريف ميکنن و آنچنان قلم ميزنند که گويي از منتقدينبرجسته اسکار هستند و در عکس پروفايلهاشان نظاره گر و محو افق هاي دوردستند ميشه براي ما هم چند مورد از نکاتي که در تدوين اين فيلم به نظرشان انقدر عالي آمده بفرمايند چون به نظر بنده حقير هيچ دليل و منطقي پشت اين همه سکانس هاي پس و پيش اين فيلم نيست جز بار کم درام فيلم که با تدوين سعي در ماست مالي آن بوده