

این سریال محصول شبکه itv بریتانیا هست که فصل اول اون در قالب هفت قسمت پخش شد. داستان سریال که با رسیدن خبر غرق شدن کشتی تایتانیک شروع میشه، در مورد خانواده سلطنتی کروالی در زمان پادشاهی جرج پنجم هستش. توی لیست مسافران تایتانیک افرادی بودند که مرگشون باعث میشه تنش هایی در مورد مسئله ارثیه در بین خانواده به وجود بیاد...


سریال کوتاه “ستون های زمین” محصول سال ۲۰۱۰ و شبکه Starz می باشد. تنهاوارث تاج و تخت انگلستان در حادثه آتش گرفتن کشتی جان می دهد و سرنوشتحکمران بعدی انگلستان در هاله ای از ابهام است، اسقف اعظم “والرن بیگاد”این حادثه را تقدیر پروردگار می داند. دختر شاه “هنری ” از یک طرف و “برادر زاده ” شاه از طرف دیگر برای تصاحب تاج و تخت به رقابت می پردازند.رقابتی که به جنگهای چندین ساله ختم می شود. “فیلیپ” رهبر صومعه “کینگبریج” بعد از آتش گرفتن کلیسای منطقه عزم این می کند که کلیسایی عظیم بناکند ولی ساختن این کلیسا در میانه جنگ های قرون وسطی یی مشکل تر از آن استکه تصور آن شده بود…


این درام زندگی کیم سورو,بنیان گذار افسانه ایه گیوم گوان گویا,حکمرانی محلی اتحاد گویا که به تجارت دریایی و آهنگری در جریاندوران سه پادشاهی مسلط گردید را بیان میکند.همچنین خلق و خوی خشن کیم سورو,گیرایی و هوش فراوانش که تنها سلاحش در کشمکش های ممتد سیاسیه, رقابت با برادر ناتنیش در به تخت نشستن و رقیب همیشگیش ایجیناشی,دوست سابقش سوک تالهائه و جاه طلبان خطرناک شین کوای گان را به تصویر میکشد…

فیلم در یک روستا قبل از جنگ جهانی اول در آلمان روایت میشود. یک سری اتفاقات عجیب باعث وحشت روستاییان شده است که از جمله ی آنان میتوان به سقوط پزشك دهكده از اسب بر اثر تله ای كه برای او گذاشته می شود، قتل مرموز زن یكی از دهقانان، شكنجه و آزار یك كودك عقب مانده ذهنی، ربودن پسر ارباب ده و كتك زدن و آزار او، و به آتش كشیده شدن انباری ارباب ده و تخریب مزرعه كلم او ، اشاره کرد. نه پلیس و نه رو ستاییان هیچکدام نمیدانند که چه کسی مسبب این اتفاقات است. فیلم از زبان یک راوی نقل میشود که زمانی معلم دهکده بوده و اکنون که فیلم را روایت میکند صدای ضعیف و فرتوت او نشان از گذشت سالیان زیاد از عمر او پس از آن اتفاقات دارد. در نتیجه دیدن فیلم مطمئنا خالی از لطف نیست.

داستان فیلم در سال ۱۸۱۸ در لندن اتفاق می افتد.جایی که جان کیت شاعر جوان انگلیسی عاشق دخترک همسایه ی منزلش فانی براون می شود. این دو روز به روز بر شدت علاقه اشان بر یکدیگر افزوده می شود .اما مشکلاتی نيز در این بین وجود دارد و آن بیماری لاعلاجی است که شاعر جوان به آن مبتلا است و درمانی ندارد و به زودی خواهد مرد. این بیماری موجب می شود تا خانواده ی دخترک نگران آینده ی دخترشان باشند و از او می خواهند که به عشقش با جان خاتمه دهد اما رابطه ی بین این دو بسیار عمیق است...