
در سالهاى جنگ جهانى اول در كشور تومانیا، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میكند خود را در یك آسایشگاه روانى میابد و پس از مدتى كه طى آن حاكمیت كشور به دست دیكتاتورى به نام « هینكل » ( چاپلین ) افتاده، از آن جا مرخص میشود...

آوريل سال ۱۸۶۱، عمارت عظيم تارا در آتلانتا. « اسكارت اوهارا » ( لى ) در مىيابد كه مرد رؤيايىاش، « اشلى ويلكس » ( هوارد ) به او علاقه اى ندارد و در صدد است با « ملانى هميلتن » ( د هاويلند ) ازدواج كند. اما از طرف ديگر « رت باتلر » ( گيبل ) عضو بدنام يك خانواده ى ثروتمند ساكن چارلستن دلباخته ى « اسكارلت » سرزنده مىشود و در او ويژگىهايى شبيه به خود پيدا مىكند.

در فیلم The Flying Deuces الیور بعد از اینکه متوجه میشود دختر رویاهایش ژورژت با یک افسر ارتش ازدواج کرده است افسرده می شود. برای فراموش کردن این واقعه او و دوستش لورل به ارتش می پیوندند . اما در آنجا در یک عملیات آنها را به عدام محکوم می کنند. آنها با یک هواپیمایی دزدی موفق می شوند که فرار کنند اما ….

"بو"،"جان" و "دیگبی" سه برادر جدانشدنی هستند که توسط "بانو براندون" ثروتمند به فرزندی پذیرفته شده و به خانه او می روند.وقتی وضعیت مالی خانواده رو به وخامت می رود،"بانو براندون" مجبور می شود بسیاری از جواهرات با ارزش خود از جمله "یاقوت آبی" بزرگ را بفروش برساند.اما سرقتی رخ می دهد و...