آنقدر عشق توان عمیق شدن دارد که اگر توسط معشوق به یاد آورده نشی حتی می تواند تو را به نابودی و بی هویتی سوق دهد.
نامه ی زن ناشناس، ما را وارد قصه ای شگفت انگیز، پیچیده و عمیق می کند و نشان می دهد که چطور عشق عمیق دختری بسیار زیبا و معصوم، ناشناس باقی می ماند و چطور این ناشناسی او را کم کم نابود می کند. افولس ناشناسی دختری که به ما می شناساند را به خوبی پرداخت می کند و در واقع کل فیلم او ما را به دختری معرفی می کند و ما را به او می شناساند تا ناشناسی او را معرفی کند. ما می شناسیم تا به نشناسیده شدن لیسا نزدیک شویم.
فیلم هر لحظهما را بیشتر درگیر حس عجیب لیسا می کند و ما همراه با او عشق را تجربه می کنیم. عشقی که بسیار ساده رخ می دهد اما به مرور چنان پیچیده می شود که هر چیزی را تحت شعاع خود قرار می دهد.فیلم آرام آرام به ما عاشق شدن لیسا را می باوراند به طوری که با تمام وجودمان آن را حس می کنیم. یک سکانس در همین آغاز فیلم هست که خیلی گویا و سینماییست. سکانسی که آوای موسیقی استفان به گوش لیسا می رسد و او برای رسیدن به صدایی شفاف تر، همه ی درها و پنجره ها را باز می کند تا به صدا نزدیک تر شود و این فوق العاده حس او را برای ما ملموس می کند.یا زمانیکه برای اولین بار به طور دزدانه وارد خانه ی استفان می شود، انگار به رویای خود تجسم بخشیده است و چقدر موسیقی این قسمت فضا را رویاوار تر می کند.
فیلم بسیار عالی با شخصیت خود همراه می شود، انگار کارگردان چنین شخصیتی را با تمام وجودش می شناسد و دوربینش همسان با او حرکت می کند و در خدمت لیساست.به یاد بیاوریم زمانی که در خیابان برای اولین بار استفان به او توجه می کند که چقدر حس لیسا درست است او انگار گنگ و از خود بی خود شده است انگار تمام دنیا را به او داده اند، ما می توانیم نشاطی که درونش فوران می کند را لمس کنیم. یک شب رویایی و فراموش نشدنی ای بین او و استفان رقم می خورد اما همان طور که خودش می گوید آن قطار برای همیشه تو را از زندگی من گرفت.
افولس نشان می دهد که چقدر عشق عمیق است و چقدر تمام وجود انسان را برای تمام عمرش محاصره می کند و عاشق را شکننده می کند. چقدر دردناک است که هرگاه استفان او را می بیند نمی شناسدش چقدر دردناک است.... چقدر دردناک است که عشق عمیقی همچون عشق لیسا بی جواب بماند عشقی که هیچ چیزی از معشوق خود نمی خواهد و چقدر سخت است که معشوق تو را نشناسد. لیسا تمام آن نه سالی که از استفان دور بود را همچون لحظه ای بعد از ترک او می دانست چرا که تمام خاطراتش و شور عاشقانه اش درونش همچنان زنده بود چنانکه با شاخه های گل رز سفید به خانه ی استفان می رود اما او بی رحمانه او را نمی شناسد.
واقعاً عاشق شدن جرأت می خواهد و لیسا جرأت عاشق شدن را داشت. واقعاً عاشق شدن انسان را شکننده می کند و لیسا این اجازه را داد. واقعاً عاشق شدن همچون ایستادن انسان در لب پرتگاه است و لیسا آنجا ایستاد.
8
silver_ghost92
۱۱ سال پیش
فوق شاهکار.از دست ندین این فیلمو که از دست دادن هر فیلمی از افولس کبیر برای سینما دوستان یه گناه بزرگه
6
montazer11087
۱۰ سال پیش
فیلمی درجه یک،از معدود اقتباسهای ادبی موفق از داستانی به همین نام از اشتفان تشوایگ پالین کیل : نامه یک زن ناشناس شاید بارزترین فیلم اشرافی و شیک ترین فیلم با سبک فاخر زنانه باشد که تا کنون ساخته است.. پرستون استرجس : در نامه یک زن ناشناس،داستان زیبا گفته شده،ریتم فیلم کاملا درست است،تدوین فوق العاده است و توجه به جزئیات بی نظیر است.. اندرو ساریس : نامه زنی ناشناس،در هنگامی که سینمای امریکا از فرط رئالیسم دروغین تلو تلو میخورد،به آن حساسیت و شکوه بخشید..
6
montazer11087
۱۰ سال پیش
۸/۵ از ۱۰ .......
4
amirhoushiar
۹ سال پیش
جنس و روایت داستان و درمجموع خود فیلم با در نظرگرفتن زمان ساختش خوبه. نمره با درنظرگرفتن سال ساخت ۸ از ۱۰ نمره با درنظرگرفتن زمان حال ۵/۵ از ۱۰
3
a3713a96
۹ سال پیش
یک فیلم درجه یک ....بینظیره....
3
a3713a96
۹ سال پیش
هیچکسی مثل افولس نمیتونه دوربین متحرک و پویا رو چنین زیبا بکار بگیره...البته به کمک میزانسن ها و طراحی های عالی صحنه....برخلاف مثلا اورسون ولز که بنظرم بجز یکی دوجا خوب کار نمیکنه دوربین متحرکش
2
babakkhosravi12
۸ سال پیش
یک شاهکار کلاسیک . این فیلم از دید منتقدان در لیست برترین فیلم های تاریخ سینما در رتبه ۴۳ قرار داره.
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
عاشقانه ای استثنایی و شگفت انگیز از مکس افولس
نامه ای از زنی ناشناس
آنقدر عشق توان عمیق شدن دارد که اگر توسط معشوق به یاد آورده نشی حتی می تواند تو را به نابودی و بی هویتی سوق دهد.
نامه ی زن ناشناس، ما را وارد قصه ای شگفت انگیز، پیچیده و عمیق می کند و نشان می دهد که چطور عشق عمیق دختری بسیار زیبا و معصوم، ناشناس باقی می ماند و چطور این ناشناسی او را کم کم نابود می کند. افولس ناشناسی دختری که به ما می شناساند را به خوبی پرداخت می کند و در واقع کل فیلم او ما را به دختری معرفی می کند و ما را به او می شناساند تا ناشناسی او را معرفی کند. ما می شناسیم تا به نشناسیده شدن لیسا نزدیک شویم.
فیلم هر لحظهما را بیشتر درگیر حس عجیب لیسا می کند و ما همراه با او عشق را تجربه می کنیم. عشقی که بسیار ساده رخ می دهد اما به مرور چنان پیچیده می شود که هر چیزی را تحت شعاع خود قرار می دهد.فیلم آرام آرام به ما عاشق شدن لیسا را می باوراند به طوری که با تمام وجودمان آن را حس می کنیم. یک سکانس در همین آغاز فیلم هست که خیلی گویا و سینماییست. سکانسی که آوای موسیقی استفان به گوش لیسا می رسد و او برای رسیدن به صدایی شفاف تر، همه ی درها و پنجره ها را باز می کند تا به صدا نزدیک تر شود و این فوق العاده حس او را برای ما ملموس می کند.یا زمانیکه برای اولین بار به طور دزدانه وارد خانه ی استفان می شود، انگار به رویای خود تجسم بخشیده است و چقدر موسیقی این قسمت فضا را رویاوار تر می کند.
فیلم بسیار عالی با شخصیت خود همراه می شود، انگار کارگردان چنین شخصیتی را با تمام وجودش می شناسد و دوربینش همسان با او حرکت می کند و در خدمت لیساست.به یاد بیاوریم زمانی که در خیابان برای اولین بار استفان به او توجه می کند که چقدر حس لیسا درست است او انگار گنگ و از خود بی خود شده است انگار تمام دنیا را به او داده اند، ما می توانیم نشاطی که درونش فوران می کند را لمس کنیم. یک شب رویایی و فراموش نشدنی ای بین او و استفان رقم می خورد اما همان طور که خودش می گوید آن قطار برای همیشه تو را از زندگی من گرفت.
افولس نشان می دهد که چقدر عشق عمیق است و چقدر تمام وجود انسان را برای تمام عمرش محاصره می کند و عاشق را شکننده می کند. چقدر دردناک است که هرگاه استفان او را می بیند نمی شناسدش چقدر دردناک است....
چقدر دردناک است که عشق عمیقی همچون عشق لیسا بی جواب بماند عشقی که هیچ چیزی از معشوق خود نمی خواهد و چقدر سخت است که معشوق تو را نشناسد. لیسا تمام آن نه سالی که از استفان دور بود را همچون لحظه ای بعد از ترک او می دانست چرا که تمام خاطراتش و شور عاشقانه اش درونش همچنان زنده بود چنانکه با شاخه های گل رز سفید به خانه ی استفان می رود اما او بی رحمانه او را نمی شناسد.
واقعاً عاشق شدن جرأت می خواهد و لیسا جرأت عاشق شدن را داشت.
واقعاً عاشق شدن انسان را شکننده می کند و لیسا این اجازه را داد.
واقعاً عاشق شدن همچون ایستادن انسان در لب پرتگاه است و لیسا آنجا ایستاد.
فوق شاهکار.از دست ندین این فیلمو که از دست دادن هر فیلمی از افولس کبیر برای سینما دوستان یه گناه بزرگه
فیلمی درجه یک،از معدود اقتباسهای ادبی موفق از داستانی به همین نام از اشتفان تشوایگ
پالین کیل : نامه یک زن ناشناس شاید بارزترین فیلم اشرافی و شیک ترین فیلم با سبک فاخر زنانه باشد که تا کنون ساخته است..
پرستون استرجس : در نامه یک زن ناشناس،داستان زیبا گفته شده،ریتم فیلم کاملا درست است،تدوین فوق العاده است و توجه به جزئیات بی نظیر است..
اندرو ساریس : نامه زنی ناشناس،در هنگامی که سینمای امریکا از فرط رئالیسم دروغین تلو تلو میخورد،به آن حساسیت و شکوه بخشید..
۸/۵ از ۱۰ .......
جنس و روایت داستان و درمجموع خود فیلم با در نظرگرفتن زمان ساختش خوبه.
نمره با درنظرگرفتن سال ساخت ۸ از ۱۰
نمره با درنظرگرفتن زمان حال ۵/۵ از ۱۰
یک فیلم درجه یک ....بینظیره....
هیچکسی مثل افولس نمیتونه دوربین متحرک و پویا رو چنین زیبا بکار بگیره...البته به کمک میزانسن ها و طراحی های عالی صحنه....برخلاف مثلا اورسون ولز که بنظرم بجز یکی دوجا خوب کار نمیکنه دوربین متحرکش
یک شاهکار کلاسیک . این فیلم از دید منتقدان در لیست برترین فیلم های تاریخ سینما در رتبه ۴۳ قرار داره.