شیطان که از خلوص یک دختر جوان ناراحت است "دون خوان" را از جهنم برای گمراه کردن "بریت ماری" بیست ساله و از بین بردن اعتقادات و پاکی او به زمین می فرستد...
شیطان که از خلوص یک دختر جوان ناراحت است "دون خوان" را از جهنم برای گمراه کردن "بریت ماری" بیست ساله و از بین بردن اعتقادات و پاکی او به زمین می فرستد...
این فیلم برگمان که بر اساس سبک او به روابط انسانی میپردازه، این بار به روابط زن و مرد و مسیله پاکدامنی و خیانت پرداخته ولی از دیدگاهی متفاوت و بکر. ایم فیلم پیچیدگی روایی و لایه های زیرین دیگر فیلمهای او را ندارد و در واقع دست خود را رو کرده اما مسیله مهم فیلم نوع زاویه نگرش و روایت فیلم است.
برگمان که در هنگام ساخت این فیلم چهارمین ازدواج خود را تجربه کرده بود و به نظر می آید که در این رابطه به مشکل ازلی ابدی بسیاری از زوجها که بی توجهی مردان به زنان و عدم وقت گذاشتن مردان جهت شنیدن حرفهای زنان توسط مردان و درک آنان است و در نهایت بی وفایی زنان است، پرداخته و شاید مشکلی بوده که که خود مبتلا بوده!!
بنای این فیلم بر اساس جمله ای از مسیح در انجیل است که پاکدامنی زنان عفونت و زخمی است در چشم شیطان و در این راه شیطان به مردی زنباره که سیصد سال در دوزخ به عذابی دردآور مبتلاست قول می دهد در ضورت بازگشت به دنیا و از بین بردن پاکدامنی دختری در آستانه ازدواج، عذاب از او رفع می شود(چون شیطان را خازن جهنم نشان می دهد) این فیلم در بعضی موارد با برداشت اسلام از این موضوع همخوانی دارد که جای بحث در اینجا وجود ندارد. بازیگر نقش کشیش که مردیست به ظاهر ساده لوح اما خوش قلب که سعی در فهمیدن و دوست داشتن زن خود دارد (با وجود همه نقصهایی که همه انسانها و مردان دارند) مردی پرهیزگار، که وقتی شیطان به او میگوید زنش در حال خیانت است وارد اتاق نمیشود تا زنش را رسوا نکند. و در نهایت او با زندانی کردن آن شیطان که از قویترین شیاطین بود رستگار می شود.
فیلمی دلنشین و محترم از برگمان....
بگذریم.
2
dashakol777
۱۰ سال پیش
wowwww
1
mahmooodi1353
۱۰ سال پیش
لطفا زبرنویس بزارین
1
behzad khajat
۱۰ سال پیش
چه داستانی داشت این فیلم برگمان و دیگر هیچ...
0
amin_amini1970
۸ سال پیش
فکرشم نمیکردم اینکار برگان اینقدر خوب باشه . عجیبه که زیاد معروف نشده . چیزی از توت فرنگی ها کم نداشت واقعا
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
این فیلم برگمان که بر اساس سبک او به روابط انسانی میپردازه، این بار به روابط زن و مرد و مسیله پاکدامنی و خیانت پرداخته ولی از دیدگاهی متفاوت و بکر.
ایم فیلم پیچیدگی روایی و لایه های زیرین دیگر فیلمهای او را ندارد و در واقع دست خود را رو کرده اما مسیله مهم فیلم نوع زاویه نگرش و روایت فیلم است.
برگمان که در هنگام ساخت این فیلم چهارمین ازدواج خود را تجربه کرده بود و به نظر می آید که در این رابطه به مشکل ازلی ابدی بسیاری از زوجها که بی توجهی مردان به زنان و عدم وقت گذاشتن مردان جهت شنیدن حرفهای زنان توسط مردان و درک آنان است و در نهایت بی وفایی زنان است، پرداخته و شاید مشکلی بوده که که خود مبتلا بوده!!
بنای این فیلم بر اساس جمله ای از مسیح در انجیل است که پاکدامنی زنان عفونت و زخمی است در چشم شیطان و در این راه شیطان به مردی زنباره که سیصد سال در دوزخ به عذابی دردآور مبتلاست قول می دهد در ضورت بازگشت به دنیا و از بین بردن پاکدامنی دختری در آستانه ازدواج، عذاب از او رفع می شود(چون شیطان را خازن جهنم نشان می دهد)
این فیلم در بعضی موارد با برداشت اسلام از این موضوع همخوانی دارد که جای بحث در اینجا وجود ندارد.
بازیگر نقش کشیش که مردیست به ظاهر ساده لوح اما خوش قلب که سعی در فهمیدن و دوست داشتن زن خود دارد (با وجود همه نقصهایی که همه انسانها و مردان دارند) مردی پرهیزگار، که وقتی شیطان به او میگوید زنش در حال خیانت است وارد اتاق نمیشود تا زنش را رسوا نکند. و در نهایت او با زندانی کردن آن شیطان که از قویترین شیاطین بود رستگار می شود.
فیلمی دلنشین و محترم از برگمان....
بگذریم.
wowwww
لطفا زبرنویس بزارین
چه داستانی داشت این فیلم
برگمان و دیگر هیچ...
فکرشم نمیکردم اینکار برگان اینقدر خوب باشه . عجیبه که زیاد معروف نشده . چیزی از توت فرنگی ها کم نداشت واقعا