پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
پس از اینکه بیگانگان با کشتی ها فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
چیزی که می تونم در مورد این فیلم بگم ترکیبیه از کلمات سکانسهای بیهوده، دیالوگ های بی معنا و بی ربط داستانی مضخرف و اتلاف وقت بیننده.
تنها چیزی که بعد از دیدن فیلم برای من پیش اومد این بود چگونه یک عدد فیلم کلیشه و بی معنی می تونه جزو ۲۵۰ فیلم برتر دنبا قرار بگیره!!!!!!
۸۵ از ۱۰۰ نشون می ده منتقدا چیزی نیستن جز یه حرکت برنامه ریزی شده برای به زور مطرح کردن یک فیلم و یک وسیله برای دستکاریه احساس مخاطب.
به قول آمریکایی ها:
پوووول بلیط منو پس بدید!!!
اصلا این ایمی آدامز زنِ زندگیه
«خطر لو رفتن داستان فیلم»
جواب چندتا سوال از فیلم«Arrival»
-- چطور فضاییها(هپتاپادها) دقیقا لوئیس را انتخاب کردن، لوئیس کسی که میتونست اینده رو ببینه؟
باید بگم لوئیس در ابتدا نمی‌تونست آینده رو ببینه، از شروع فیلم در دانشگاه تا قبل از ارتباط با فضاییها هیچ تصویری از آینده رو تو ذهنش نمیدید ولی از وقتی که با فضاییها ارتباط برقرار میکنه وکم کم زبانشون رو یاد میگفته این اتفاق میفته
-- چرا فضاییها به زمین اومدن؟
فضاییها در ۳۰۰۰ سال بعد درگیر مشکل بزرگی میشن، مشکلی که قادر به حلش نیستند ولی برای حل اون ناچار به کمک خواستن از انسانها هستند. انسانهای باهوش که با یکدیگر اتحادی ندارند، پس به جای مذاکره با یک گروه انسان ،اطلاعات رو به ۱۲ بخش تقسیم میکنند و به مکانهای مختلفی میفرستن در صورتی میشه تمام اطلاعات رو دید که اون ۱۲ بخش در کنار هم باشند که این یعنی باید، انسانها باید با یکدیگر متحد شوند.
-- لوییس چطور آینده رو میدید؟
بر اساس تئوری سایپر ورف زبان بر شیوه تفکر و جهان بینی ما تاثیر می گذاره و از اونجا که هر زبان تصویر متفاوتی از واقعیات جهان خارج به دست میدهد، طبعاً ما هم جهان را اونطور درک می کنیم که زبانمان ترسیم می کنه.لوئیس با فرا گرفتن زبان فضایی قادر به دیدن آینده میشود، زبانی که مثل زبان انسانها بصورت خطی نیست بلکه به صورت دایره‌‌ایه، زمان هم براساس زبان انها شکل گرفته یعنی زمان آنها خطی نیست بلکه یک چرخ دائمیه
-- لوئیس چطور شماره شخصی رئیس‌جمهور رو بلد بود؟
همینطور که گفتم زمان در اینجا زمان به صورت دایره‌ی، شما میتونید از گذشتهآینده رو به یاد بیارید(جمله‌ی عجیبه) یعنی هم میتونید از گذشته آینده رو بسازید یا از طریق آینده گذشته رو بسازید. خب بر اساس این فرض در آینده رئیس جمهور چین بر آشنایی با لوئیس شمارشو بهش میده و لوئیس براساس همین با کمک از آینده گذشته رو میسازه و با رئیس‌جمهور تماس میگیره و جلوی یه جنگ رو میگیره
-- چرا با اینکه لوئیس میدونست زمانی که با ایان ازدواج کنه و بچه‌دار بشه، بچشون دچار سرطان میشه اینکار رو انجام داد؟
خب جواب این سوال ساده و یک کمی تلخه. جوابش هم جمله‌ای که لوئیس در اخر میگه با اینکه از زندگی و سرانجامش خبر دارم ولی با آغوش باز می‌پذیرمش و هر لحظه رو غنیمت میشمارم
لوئیس به جای اینکه با غم بچه نداشته خودش زندگی کنه بجاش، ۱۵ سال از بهترین لحظات زندگیش رو کنار همسر و دخترش سپری میکنه(دختری که اسمش رو هاناه(HANNAH) میزاره که مثل زبان هپتاپادها از طرف قابل خوندنه)
و در ضمن میتونه برای جدا نشدن از همسرش، این حادثه‌ای (سرطان) رو که در آینده اتفاق میفته وبه همسرشنگه
اگه جایی رو اشتباه نوشتم شما اصلاح کنید
خطر شدید اسپویل:
احساس میکنم ممکنه بعضی ها کامل متوجه نشده باشن قضیه از چه قراره، گفتم یه توضیحی بدم.
برای درک فیلم سه نکته کافیه. اولی اواسط فیلمه که در مورد زبان نوشتاری هپتاپادها توضیح میده. میگه زبان اونها از چپ به راست یا راست به چپ نیست و زمان اون غیر خطیه و اسم زبان رو زبان غیر خطی گذاشتن. بعد سوال مهمی رو مطرح میکنه: آیا اونها اینجوری فکر میکنن؟
دوم کمی جلوتره که ایان در مورد یه تئوری از لوئیس میپرسه. که تئوری اینه که: اگه به اندازه زیادی در یه زبان خارجی غرق بشی، طرز فکرت باز تعریف میشه و به فرم اون زبان در میاد.
و سوم هم، آخر فیلم که اون فضایی میگه لوییس اسلحه دارد. اسلحه زمان را می گشاید. که اسلحه همون زبانشونه.
با کنار گذاشتن این نکات معلوم میشه که، فضایی ها میتونن آینده رو ببینن، و طرز فکرشون که باعث دیدن آینده میشه در زبانشون منعکس میشه. به زمین میان تا این ابزار قدرتمند دیدن آینده رو در اختیار زمینی ها قرار بدن تا در عوض ۳۰۰۰ سال بعد زمینی ها لطفشون رو جبران کنن. و لوییس که این زبان رو یاد میگیره کم کم توانایی دیدن آینده رو پیدا میکنه.
کار هوشنمندانه سازندگان این بود که تولد تا مرگ دخترش رو همون اول نشون میدن و باعث میشه ما نفهمیم این بچه در آینده لوییسه نه در گذشته اش. در کل فیلم خیلی خوبی بود.
درود دوستان .
یک اثر ضد کلیشه ای !
این پرچین چیز های گیج کننده از Denis Villeneuve است .
این اثر یک علی تخیلی متفکرانه است .
ما با این فیلم خیال پردازی کردیم ، شگفت زده شدیم ، شاید بتونیم بگیم یک اقتباس خوب ، که از داستان زندگی تو اثر تد چیانگ که جوایز زیادی هم گرفته .
فیلم ورود به اندازه کافی علمی تخیلی را داراست و نه زیاد و نه کم .
موسیقی متن عالی اثر یوهان یوهانسون که برای فیلم سیکاریو و زندانیان هم با Denis Villeneuve همکاری داشته .
فیلمبرداری خوب بردفورد یانگ که فیلمایی نظیر سلما و یک سال بسیار خشن رو در کارنامه خودش داره .
چندین سال بود که جای یک همچین فیلمی با علمی تخیلی به اندازه در سینما خالی بود ، همراه با کمترین ضعف های ممکن .
در فیلم ورود بیننده قرار نیست حتما شاهد یک پیروزی و پایانی مثل همه ی فیلم هارو شاهد باشه در واقع اینجا عشق و رابطه به موضوع اصلی فیلم بدل میشه .
Denis Villeneuve در ساخته قبلی خودش یعنی سیکاریو هم نشون داده بود که تسط خیلی خوبی به دکوپاژ آثارش داره و داخل فیلم ورود هم این رو به رخ کشید .
از بازی زیبای امی آدامز هم بگیم که به خوبی تونسته بود در لحظات مختلفی از فیلم ویرانی احساساتش رو نشون بده و در این عمر جرمی رنر و فارست ویتاکر به خوبی همراهی اش کرده بودند .
یکی از بهترین آثار امسال بود و دوستان حتما این فیلم زیبا رو ببینید ارزش دیدن با کیفیت های بالاتر رو هم داره .
۹.۰ از ۱۰
خدانکنه این فیلم دست رافئی پور بیفته :)))
این ۱۲ سفینه و اون علائم رو به همچی ربط میده الان:))))
فیلم خیلی خوبیه کسایی که اینتراستلار نولان رو پسندیدن اینم میپسندن...مفهومش همون مفهوم اینتراستلاره ولی از یه نگاه دیگه بیان شده ۱۲ سفینه که از سه هزار سال بعد اومدن(ظاهر شدن) برای نجات بشر ۱۲ سفینه که شاید انسان های آینده فرستادن
بعد از خدمت سربازی هیچی نمیچشبه، جز دیدن فیلم همراه با قلیون !((-;