
« كالوهرو » ( چارلى چاپلين ) كه زمانى ستاره ى بزرگ موزيكهال هاى بريتانيا در آغاز قرن بوده ، رقصنده ى جوانى به نام « ترى » ( بلوم ) را كه دست به خودكشى زده ، پيدا مى كند و به خانه مى برد . « ترى » به خاطر افسردگى از مشكلات زندگى ، دچار نوعى فلج شده اما با مراقبتهاى « كالوهرو» ، سلامتى اش را باز مى يابد ...

يك فدراسيون سياره اى ، نمايندهاى به نام « كلاتو » ( رنى ) را همراه با روبات بزرگى به نام « گورت » به زمين مى فرستد تا به مردم زمين درباره ى آزمايشهاى هسته اى ويرانگرشان هشدار دهند . سربازى امريكايى به وحشت مى افتد و به سوى « كلاتو » شليك مى كند . اما « كلاتو » مانع از آن مى شود كه « گورت » زمين را نابود كند...

ژاپن قرن شانزدهم . « گنجورو » ( مورى ) و « توبئى » ( اوزاوا ) كوزهگران روستايى در رؤياى ثروت و آسايش عازم بازار شهر بزرگ مى شوند . « گنجورو » مفتون « بانو واكاسا » ( كيو ) ى ثروتمند مى شود و زنش ، « مياگى » ( تاناكا ) را از ياد مى برد ، در حالى كه « واكاسا » شبحى بيش نيست...

داستان فیلم دربارهی دوازده مرد در هیات منصفه یک دادگاه است که در زمان تنفس و قبل از اخذ رای نهایی دورهم جمع میشوند. همه اعضا معتقدند که مظنون گناهکار است. او یک پسر هجده سالهاست که گمان میرود پدر خود را به قتل رسانده. یکی از اعضای هیات منصفه بهنام «دیوید» با رای گناهکار بودن موافق نیست و شکهایی دارد باتوجه به اینکه تمام حقایق اثبات میکند که فرد مظنون گناهکار است، اعضا کنجکاو میشوند که چگونه دیوید دراین مورد مشکوک است و او دلایل خود را توضیح میدهد…

«بلانش دی بویس»، که مشکلات زیادی را در زندگی متحمل شده است، پس از اخراج از مدرسهای که در آن به تدریس مشغول بود، برای دیدار با خواهرش «استلا» به پیش وی و شوهر خواهرش «استنلی کووالسکی» میآید. استنلی که یک قمارباز است از بدو ورود بلانش سر ناسازگاری با وی دارد و از طریق یکی از دوستانش از گذشتهٔ بلانش باخبر میشود و ...