
رومانی، سال ۱۴۶۲٫ سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» (اولدمن) از نبرد با سپاهیان ترک باز می گردد و می فهمد که همسرش، «الیزابتا» (رایدر)، به تصور مرگ او خودکشی کرده است. «دراکولا» ایمانش را رها می کند و خون آشام می شود. لندن، ۱۸۹۷٫ «جاناتان هارکر» (ریوز) به ترانسیلوانی اعزام می شود تا معامله ی املاکی در انگلستان را با «کنت دراکولا» به پایان برساند…

عتيقه فروشي چيني جانور کوچک و عجيبي به نام «موگ واي» را به پسر بچه ي نوجواني (گاليگان) مي فروشد، با اين شرط که دور از نور شديد و آب نگه دارند و هرگز پس از نيمه شب به آن غذا ندهند. «موگ واي» آرام و دوست داشتني است، تا اين که به طور تصادفي کمي آب رويش ريخته مي شود و پنج جانور مشابه - ولي کمي شيطان - از آن به وجود مي آيند...

مردی بدذات و عجیب و غریب، مشهور به «پنگوئن» (دنی دویتو)، به کمک یک تاجر فاسد بنام «مکس شرک» (کریستفر واکن) قرار است کنترل شهر گاتهام را در دست بگیرد. «بتمن» تنها کسی است که می تواند جلوی آن دو را بگیرد، گرچه «زن گربه ای» (میشل فیفر) نیز راه و روش خود را برای مقابله با آن ها دارد...