باز هم وایلر موفق می شود یه فیلم نفس گیر ، پر دلهره و پیچیده خلق کند از آن دسته فیلم هایی که فقط چند کارگردان بزرگ تاریخ سینما قدرت خلقش را دارند.
وایلر باز هم موفق می شود شخصیت های پیچیده و به تبع آن فضای عمیق و درامی پیچیده خلق کند که هر کسی را به وجد آورد و یه فیلم ماندگار برای تمام دوران ها ساخته شود.
فیلم دارای شخصیتی پیچیده به نام لزلی است که سعی میکند تمام وقایع، تمام احساساتش و تمام عذاب وجدانش را پشت دروغی پنهان کند اما هرچه بیشتر فیلم جلو می رود این دروغ کم کم باز می شود و خود را عیان می کند و هر چه بیشتر این دروغ خود را عیان کند احساسات و عذاب وجدان لزلی هم آشکارتر می شود.لزلی می تواند از دادگاه خارجی با همه ی بازی هایی که در می آورد فرار کند اما دادگاه درونی انسان نه، وجدانش او را به قتل می رساند و این عالی در فیلم جا افتاده است.
زن مقتول(هموند)عالی در فیلم درآمده است و نحوه ی ظهورش در هر کجای فیلم با میزانسن های استادانه ی جناب وایلر همراه است. میزانسنی را بیاد آورید که لزلی برای گرفتن نامه به نزد او می رود. در کل اون میزانسن بیوه ی هموند در جایگاه تسلط بر همه قرار دارد و خصوصا مسلط است بر لزلی. این شخصیت تمام احساسات، عذاب وجدان ها و حسادت هایی که درون لزلی وجود دارد را عیان می کند و هرگاه لزلی او را می بیند، خودش را می یابد.
پانزده دقیقه مانده به پایان فیلم لزلی لحظه ای درب بیرونی خانه اش را باز می کند و خنجری را می بیند.میزانسن لحظه و نوع حرکت دوربین وایلر نسبتی میان این خنجر و درون لزلی برقرار می کند اما لزلی از آن فرار می کند اما در پایان فیلم انگار آن خنجر او را صدا میزند او به سمتش میرود تا تقاص گناهش را بدهد و توسط همان خنجر او کشته می شود. لحظه به لحظه فیلم ما را به درون لزلی نزدیک می کند و در پایان او را فرو می پاشد و نابودش میکند.
جایش نیست که از میزانسن های استاد بیشتر بگویم اما ایشان بینظیرند.
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
حقیقتا این فیلم شاهکار است.
و جدا که نام استاد برازنده ی جناب وایلر است.
باز هم وایلر موفق می شود یه فیلم نفس گیر ، پر دلهره و پیچیده خلق کند از آن دسته فیلم هایی که فقط چند کارگردان بزرگ تاریخ سینما قدرت خلقش را دارند.
وایلر باز هم موفق می شود شخصیت های پیچیده و به تبع آن فضای عمیق و درامی پیچیده خلق کند که هر کسی را به وجد آورد و یه فیلم ماندگار برای تمام دوران ها ساخته شود.
فیلم دارای شخصیتی پیچیده به نام لزلی است که سعی میکند تمام وقایع، تمام احساساتش و تمام عذاب وجدانش را پشت دروغی پنهان کند اما هرچه بیشتر فیلم جلو می رود این دروغ کم کم باز می شود و خود را عیان می کند و هر چه بیشتر این دروغ خود را عیان کند احساسات و عذاب وجدان لزلی هم آشکارتر می شود.لزلی می تواند از دادگاه خارجی با همه ی بازی هایی که در می آورد فرار کند اما دادگاه درونی انسان نه، وجدانش او را به قتل می رساند و این عالی در فیلم جا افتاده است.
زن مقتول(هموند)عالی در فیلم درآمده است و نحوه ی ظهورش در هر کجای فیلم با میزانسن های استادانه ی جناب وایلر همراه است. میزانسنی را بیاد آورید که لزلی برای گرفتن نامه به نزد او می رود. در کل اون میزانسن بیوه ی هموند در جایگاه تسلط بر همه قرار دارد و خصوصا مسلط است بر لزلی. این شخصیت تمام احساسات، عذاب وجدان ها و حسادت هایی که درون لزلی وجود دارد را عیان می کند و هرگاه لزلی او را می بیند، خودش را می یابد.
پانزده دقیقه مانده به پایان فیلم لزلی لحظه ای درب بیرونی خانه اش را باز می کند و خنجری را می بیند.میزانسن لحظه و نوع حرکت دوربین وایلر نسبتی میان این خنجر و درون لزلی برقرار می کند اما لزلی از آن فرار می کند اما در پایان فیلم انگار آن خنجر او را صدا میزند او به سمتش میرود تا تقاص گناهش را بدهد و توسط همان خنجر او کشته می شود.
لحظه به لحظه فیلم ما را به درون لزلی نزدیک می کند و در پایان او را فرو می پاشد و نابودش میکند.
جایش نیست که از میزانسن های استاد بیشتر بگویم اما ایشان بینظیرند.
حتما فیلم را ببینید ۱۰ از ۱۰
داستان جذاب و روایت درخوری داره. سینمای روایی
.