متاسفانه این فیلم در حد و اندازه ی وایلر کبیر نیست و درام فیلم مشکلات جدی داره. با این که فیلم نکات مثبتی هم دارد اما چون ضربه ی اساسی از منطق درام خورده است آنها را هم نابود می کند و به نظرم وایلر نتوانسته کاری را که می خواهد در این فیلم به انجام رساند. البته کارگردانی عالیه ضربه از فیلم نامه است.
از زمانیکه مری (دختر بدجنس فیلم) شروع به بدگویی از معلمانش پیش مادر بزرگش می کند مشکلات شروع می شود. اولا مادر بزرگ با این که نوه ی خودش را می شناسد که چه وروجکی هست خیلی زود باور میکنه و چه باور کردنش و چه پخش شدن اونقدر سریع خبرها پیش بیست خانوار همشون دفعی است و بی منطق یا حداقل می تونست بیشتر کار بشه.
لحظه ای که روزلین با اجبار مری دروغ میگوید واقعا دروغ گفتنش کاملا معلومه که قلابیست اما همه باور می کنند خوب این به بدنه ی فیلم و نیمه ی دوم فیلم ضربه وارد میکنه و به شدت ریتم فیلم را می دزدد و پایین می کشد و تماشاگر پس می زند.
از بعد از این قضیه رفتار های شخصیت ها با یکدیگر بی منطق می شود و آدم احساس گیجی بهش دست می دهد.مثلا لحظه ای که بعد از چند روز در خانه ی کارن او با جو صحبت می کند رو به خاطر آورید واقعا اون بحث هایی که بینشان پیش می آید خیلی بیرون از اثره و درکش سخته و به نظرم کمپوزیسیون فضا این مکالمه را نمی پذیرد و آدم تعجب میکنه.
یا بعد از اون ماجرا گفتگوی میان کارن و مارتا هم زیاد جالب نیست و بیرون از اثر است و اذیت میکنه. چرا که اون شدت صحبت ها از طرف مارتا در فیلم درنیامده است و آدم یکدفعه تعجب میکنه. تهش دیگه آدم فکر میکنه حسوده نه دیگه این حرفها .خودکشی اش هم به نظرم در فیلم جایی نداره و.....
راستش به نظرم درام یعنی کشمکش داستان و شخصیت ها بسیار ضعیف تر از مضمونی است که وایلر در نظر داشته.
تنها نکته ی مثبت فیلم بازی خوب خانم Audrey Hepburn است.
10
b.motedayen96
۹ سال پیش
فیلمش فوق العاده زیبا بود و روایت گر زمان حال مردم کشور ما و انسان های بیگناهی که بدلیل داشتن غریزه جنسی متفاوت که اینطور باهاش بدنیا میان و بزرگ میشن و عاشق میشن مورد لعن و نفرین عده زیادی قرار میگیرن خیلی زیبا به تصویر کشید این عشق رو و احساسات درونی رو که در بعضی از جوامع مانند کشور ما غیرقابل بیانه
9
hamed281356
۱۰ سال پیش
آدری هپبورن همیشه بهترین و زیباترین بازیگر زن جهان بوده . هست و خواهد بود .
8
CPsy_PSarabi
۱۰ سال پیش
درود بر دوستان؛
سوءتفاهم و شاید نابودی!!!
آدری هپبورن و الیزابت تیلور، ملکه های سینمای کلاسیک!!
6
atabak1371
۱۰ سال پیش
بی نظیر...
6
bahramaslefatahi
۱۰ سال پیش
ای کاش ویلیام وایلر هرگز بن هور را نمی ساخت!!! مانند بسیاری از اهالی سینما آشنایی من با ویلیام وایلر با فیلم بن هور بود ... با سکانس نفس گیر مسابقه ارابه رانی, آنهم بعنوان پیش پرده فیلم اصلی در قسمت بزودی!!! یکی از سینما ها شهر، که به دلیل کوتاه بودن قیلم اصلی این سکانس بصورت کامل پخش می شد.....ماجرا حدودا به ۳۰ سال قبل برمی گردد و این خاطره آنقدر دور است که عنوان فیلم اصلی یادم نیست اما سکانس ارابه رانی که در قسمت بزودی پخش می شد همراه با احساس غریبی که در طول تماشای آن داشتم هنوز هم خاطره ای فراموش ناشدنی است ..... وایلر پیشتر در ۱۹۲۵، زمانی که ۲۲ یا ۲۳ سال بیشتر نداشت بعنوان دستیار اول کارگردان فیلم بن هور (ساخته فرد نیبلو) حضور داشت ... و شاید از همان موقع یکی از دلمشغولی های وی کارگردانی این فیلم بوده که در ۱۹۵۹ آن را به انجام می رساند .... ویلیام تا سال ۱۹۷۰ که با آخرین فیلم خود آزادی ال – بی جونز به پرونده فعالیتهای سینمایی خود خاتمه می دهد، تقریبا در همه ژانر ها کار کرده و عجیب اینکه در تمامی آنها آثاری بیادماندی و کم نظیر بیادگار گذاشته است...در زمینه وسترن کارهای فوق العاده ای داشته ، که از جمله آن می توان به westerner (محصول ۱۹۴۰ با باری گاری کوپر) و the big country (محصول ۱۹۵۸ با گریگوری پک و جنیفر جونز) اشاره نمود ..در زمینه سینمای جنگ، فیلم های Mrs. Miniver (۱۹۴۲) و The Best Years of Our Lives (۱۹۴۶) ، بقدری معروفند که برای هر فیلم بازی (بقول برخی از دوستان سایت) بی نیاز از توضیح اند... درام عاشقانه و بسیار ممتاز وی، Roman Holiday (۱۹۵۳) از جمله خاطرات سینمایی ماندگارهمه اهالی سینماست و بقیه آثار نیز بدین منوال و غیره و غیره.... یکی از زیباترین جملات در خصوص ویلیام وایلر را ژرژ سادول درموردش نوشته است: «مردی كه در طول مدت كارش جز فیلم خوب نساخت...»... دوستانی که فیلم وارثه یا روبهان کوچک یا نامه یا جزه بل یا دختر مسخره(با مزه) یا بلندی های بادگیر یا ساعات نا امیدی و یا....یا ... ، را از این کارگردان نامی دیدند می دانند که هیچیک از این آثار دست کمی از کارهای نامبرده شده در فوق را ندارد ...مگر میتوان فیلم وارثه را پس از تماشا با آن پایان بندی نفس گیر فراموش کرد یا موزیکال دختر با مزه را با آن شخصیت پردازی نازنین برای باربارا استرایسند...یا تصاویر جادویی بلندی های بادگیررا که حتی پررنگتر از رمان امیلی برانته است و ... فیلم ساعت بچه ها نیز یکی از همین شاهکارهاست با داستانی که بسیار پیشروتر از زمان خود هست و حضور وایلر در تک تک نماهای ان در هر ۱۰ برداشت !!! (...معروف است که وایلر برداشتهای متفاوت ، گاه ۱۰ برداشت از پلان ها می گرفت)، به چشم می خورد...نکته آخر در مورد این فیلم این که هر چند ادری هیپورن مثل همیشه عالی است اما بازی شرلی مک لین واقعا خیره کننده است... و حرف آخر : کاش وایلر بن هور را نمی ساخت تا این همه شاهکار در کارنامه سینمایی وی مورد غفلت قرار نمی گرفت....
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
متاسفانه این فیلم در حد و اندازه ی وایلر کبیر نیست و درام فیلم مشکلات جدی داره. با این که فیلم نکات مثبتی هم دارد اما چون ضربه ی اساسی از منطق درام خورده است آنها را هم نابود می کند و به نظرم وایلر نتوانسته کاری را که می خواهد در این فیلم به انجام رساند. البته کارگردانی عالیه ضربه از فیلم نامه است.
از زمانیکه مری (دختر بدجنس فیلم) شروع به بدگویی از معلمانش پیش مادر بزرگش می کند مشکلات شروع می شود. اولا مادر بزرگ با این که نوه ی خودش را می شناسد که چه وروجکی هست خیلی زود باور میکنه و چه باور کردنش و چه پخش شدن اونقدر سریع خبرها پیش بیست خانوار همشون دفعی است و بی منطق یا حداقل می تونست بیشتر کار بشه.
لحظه ای که روزلین با اجبار مری دروغ میگوید واقعا دروغ گفتنش کاملا معلومه که قلابیست اما همه باور می کنند خوب این به بدنه ی فیلم و نیمه ی دوم فیلم ضربه وارد میکنه و به شدت ریتم فیلم را می دزدد و پایین می کشد و تماشاگر پس می زند.
از بعد از این قضیه رفتار های شخصیت ها با یکدیگر بی منطق می شود و آدم احساس گیجی بهش دست می دهد.مثلا لحظه ای که بعد از چند روز در خانه ی کارن او با جو صحبت می کند رو به خاطر آورید واقعا اون بحث هایی که بینشان پیش می آید خیلی بیرون از اثره و درکش سخته و به نظرم کمپوزیسیون فضا این مکالمه را نمی پذیرد و آدم تعجب میکنه.
یا بعد از اون ماجرا گفتگوی میان کارن و مارتا هم زیاد جالب نیست و بیرون از اثر است و اذیت میکنه. چرا که اون شدت صحبت ها از طرف مارتا در فیلم درنیامده است و آدم یکدفعه تعجب میکنه. تهش دیگه آدم فکر میکنه حسوده نه دیگه این حرفها .خودکشی اش هم به نظرم در فیلم جایی نداره و.....
راستش به نظرم درام یعنی کشمکش داستان و شخصیت ها بسیار ضعیف تر از مضمونی است که وایلر در نظر داشته.
تنها نکته ی مثبت فیلم بازی خوب خانم Audrey Hepburn است.
فیلمش فوق العاده زیبا بود
و روایت گر زمان حال مردم کشور ما و انسان های بیگناهی که بدلیل داشتن غریزه جنسی متفاوت که اینطور باهاش بدنیا میان و بزرگ میشن و عاشق میشن مورد لعن و نفرین عده زیادی قرار میگیرن
خیلی زیبا به تصویر کشید این عشق رو و احساسات درونی رو که در بعضی از جوامع مانند کشور ما غیرقابل بیانه
آدری هپبورن همیشه بهترین و زیباترین بازیگر زن جهان بوده . هست و خواهد بود .
درود بر دوستان؛
سوءتفاهم و شاید نابودی!!!
آدری هپبورن و الیزابت تیلور، ملکه های سینمای کلاسیک!!
بی نظیر...
ای کاش ویلیام وایلر هرگز بن هور را نمی ساخت!!!
مانند بسیاری از اهالی سینما آشنایی من با ویلیام وایلر با فیلم بن هور بود ... با سکانس نفس گیر مسابقه ارابه رانی, آنهم بعنوان پیش پرده فیلم اصلی در قسمت بزودی!!! یکی از سینما ها شهر، که به دلیل کوتاه بودن قیلم اصلی این سکانس بصورت کامل پخش می شد.....ماجرا حدودا به ۳۰ سال قبل برمی گردد و این خاطره آنقدر دور است که عنوان فیلم اصلی یادم نیست اما سکانس ارابه رانی که در قسمت بزودی پخش می شد همراه با احساس غریبی که در طول تماشای آن داشتم هنوز هم خاطره ای فراموش ناشدنی است ..... وایلر پیشتر در ۱۹۲۵، زمانی که ۲۲ یا ۲۳ سال بیشتر نداشت بعنوان دستیار اول کارگردان فیلم بن هور (ساخته فرد نیبلو) حضور داشت ... و شاید از همان موقع یکی از دلمشغولی های وی کارگردانی این فیلم بوده که در ۱۹۵۹ آن را به انجام می رساند .... ویلیام تا سال ۱۹۷۰ که با آخرین فیلم خود آزادی ال – بی جونز به پرونده فعالیتهای سینمایی خود خاتمه می دهد، تقریبا در همه ژانر ها کار کرده و عجیب اینکه در تمامی آنها آثاری بیادماندی و کم نظیر بیادگار گذاشته است...در زمینه وسترن کارهای فوق العاده ای داشته ، که از جمله آن می توان به westerner (محصول ۱۹۴۰ با باری گاری کوپر) و the big country (محصول ۱۹۵۸ با گریگوری پک و جنیفر جونز) اشاره نمود ..در زمینه سینمای جنگ، فیلم های Mrs. Miniver (۱۹۴۲) و The Best Years of Our Lives (۱۹۴۶) ، بقدری معروفند که برای هر فیلم بازی (بقول برخی از دوستان سایت) بی نیاز از توضیح اند... درام عاشقانه و بسیار ممتاز وی، Roman Holiday (۱۹۵۳) از جمله خاطرات سینمایی ماندگارهمه اهالی سینماست و بقیه آثار نیز بدین منوال و غیره و غیره....
یکی از زیباترین جملات در خصوص ویلیام وایلر را ژرژ سادول درموردش نوشته است: «مردی كه در طول مدت كارش جز فیلم خوب نساخت...»... دوستانی که فیلم وارثه یا روبهان کوچک یا نامه یا جزه بل یا دختر مسخره(با مزه) یا بلندی های بادگیر یا ساعات نا امیدی و یا....یا ... ، را از این کارگردان نامی دیدند می دانند که هیچیک از این آثار دست کمی از کارهای نامبرده شده در فوق را ندارد ...مگر میتوان فیلم وارثه را پس از تماشا با آن پایان بندی نفس گیر فراموش کرد یا موزیکال دختر با مزه را با آن شخصیت پردازی نازنین برای باربارا استرایسند...یا تصاویر جادویی بلندی های بادگیررا که حتی پررنگتر از رمان امیلی برانته است و ... فیلم ساعت بچه ها نیز یکی از همین شاهکارهاست با داستانی که بسیار پیشروتر از زمان خود هست و حضور وایلر در تک تک نماهای ان در هر ۱۰ برداشت !!! (...معروف است که وایلر برداشتهای متفاوت ، گاه ۱۰ برداشت از پلان ها می گرفت)، به چشم می خورد...نکته آخر در مورد این فیلم این که هر چند ادری هیپورن مثل همیشه عالی است اما بازی شرلی مک لین واقعا خیره کننده است...
و حرف آخر : کاش وایلر بن هور را نمی ساخت تا این همه شاهکار در کارنامه سینمایی وی مورد غفلت قرار نمی گرفت....
نمیدونم چرا ولی عاشق ادری شدم
قدرناشناخته...جلوتر از زمان خودش