وایلر باز هم خودش را ثابت کرد و به نظر من از پس درام نقریبا سنگین فیلمش بر می آید و مثل همیشه به هیچ عنوان در کارگردانی مشکلی ندارد اما متاسفانه فیلمنامه مشکلاتی دارد و به همین دلیل می شود گفت فیلمی متوسط از کارگردانی حرفه ای و بزرگ.
فضای دوئل پدرخانواده با گریفین(همفری بوگارت) فوق العاده از همان آغاز فیلم پرداخت می شود و در این امر فیلم کاملا موفق است و وایلر می تواند از خانه و خانواده و بیرون از خانه و عامل تهدید، مضمون بیافریند و درام فیلمش را بسازد.
ما با یه خانواده ی متوسط آمریکایی در چند دقیقه ی آغازین فیلم آشنا می شویم و چه مادر و چه پدر و چه هر دو فرزندشان به شدت در فیلم وجودشان مهم است و هیچ کدام اکسسوار نیستند و به شدت دقیق پرداخت شده اند. حالا تمام فیلم جنگیدن یک خانواده ی معمولی به رهبری پدر در مقابل چند مجرم از زندان فرار کرده که عامل تهدید آنها محسوب می شوند و وایلر از پس بیان سینمایی این ماجرا بر می آید و بسیار عالی تمام حس های موجود در فضاهای مختلف فیلم را پرداخت می کند و شما همه ی آنها را متوجه می شوید و بالاتر از آن حس می کنید.
اما چندین مشکل وجود دارد.۱- در نیم ساعت میانی ، فیلم به شدت ریتمش را از دست می دهد و وقت تلف میکنه چون چیزی برای تعریف کردن ندارد و در آن نیم ساعت احساس خستگی به تماشاگر حتما رسوخ می کند.۲- رابطه دو برادر یعنی گریفین و هال آنقدری که فیلم نیاز دارد پرداخت دقیقی پیدا نمی کند و حس میان این دو را ما عمیقا درک نمی کنیم در صورتی که وایلر می تونست روی این قضیه کار کند که خیلی فیلمش را عمیق تر می کرد....
در مجموع حتما فیلم تماشایی است و از دستش ندهید..۷از۱۰
6
saeedmolavi95
۱۱ سال پیش
عشق است آقای بوگارت....
5
sface1981
۱۰ سال پیش
فوق العاده تماشایی . توصیه میشود ببینید. البته کسایی که به فیلمای کلاسیک علاقه دارن
4
montazer11087
۹ سال پیش
فیلمی متوسط از ویلیام وایلر .. ۴ از ۱۰ ..ارزش دیدن و حتما داره..
2
babakkhosravi12
۸ سال پیش
آخرین فیلم بوگارت بزرگ ... بوگارت سه سال بعد از بازی توی این فیلم به خاطر سرطان مرد . توی فیلم جایی هست که بوگارت به زن فردریک مارچ میگه : میدونم الان از قیافه م خوشت نمیاد ولی اگر ۱۵ سال پیش منو میدیدی میافتادی دنبالم ... ۱۵ سال قبل از این فیلم بوگارت فیلم کازابلانکا رو بازی کرده بود و در هالیوود سمبل تیپ مردونه بود .
2
kianda9219
۹ سال پیش
اگه سرنوشت کمي تغيير مي کرد ... ممکن بود که جاي آقاي هليارد و گريفين عوض بشه ... ممکن بود بشه آقاي گريفين و هليارد. آقاي هليارد يه خانواده ي آشفته داره که هيچ کدومشون با هم مچ نيستن ... اما گريفين به شدت هواي خانواده ي خودش و حتي هم سلولي خودش رو هم داره . و در واقع به خاطر اون هاست که زندگي خودش رو به خطر ميندازه . با وجود اينکه ،ساعات سختي براي خانواده ي آقاي هليارد شکل مي گيره ... اما حضور گريفين باعث به وجود اومدن اتحاد در اين خونه مي شه . يعني در نهايت بلايي بوده که نتيجه ي خوبي براي اين خانواده داشته ... و يه نکته ... دقت کردين همفري بوگارت چه قدر بد هيکله ، بد صداست ... بد قيافه ست ... اما چه نقش مثبت ، چه منفي و چه ضد قهرمان رو بازي کنه ... حضورش توي صحنه سنگيني مي کنه البته اين جا مقابلش فردريک مارچي قرار داره که هر چند بازيش کاملا متفاوته ، اما اون هم خيلي قدره و در نتيجه تعادلي بين اين دو بازيگر ايجاد مي شه ...۹۵-۳-۵
2
عادل طاووسی
۹ سال پیش
ساعات ناامیدی اثری استودیویی کلاسیک و بیشتر تک لوکیشنی ( از خصیصه های فیلمهای اون زمانه که بیشتر جنبه اقتصادی داشته چون ساخت فیلم تو یه فضای بسته هزینه به مراتب کمتری برای سازندش داشت) از آخرین فیلمهاییه که بوگارت قبل از مردنش تو اون بازی کرده و نقشی منفی هم داره .فیلم تمامی عناصر سینمای کلاسیک را تو خودش داره. ضدقهرمانی که از قهرمان قوی‌تر است. شخصیت‌های فرعی مثبت و منفی‌ قیلم،تعلیقی که به شکل پلکانی بیش‌تر و بیش‌تر میشه، و آخر خوب داستان جذابیت فیلم رو کامل کرده. ویلیام وایلر برای روایت داستانی که شکل مستندواری هم داره و بر اساس ماجرای گروگان‌گیری سال ۱۹۵۳ و رمان و نمایش‌نامه‌ای به همین نام که هر دو نوشته‌ی جوزف هیز است کار سختی نداشته.من که از دیدنش لذت بردم
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
دوئل پدر خانواده با گریفین(عامل تهدید خانواده)
وایلر باز هم خودش را ثابت کرد و به نظر من از پس درام نقریبا سنگین فیلمش بر می آید و مثل همیشه به هیچ عنوان در کارگردانی مشکلی ندارد اما متاسفانه فیلمنامه مشکلاتی دارد و به همین دلیل می شود گفت فیلمی متوسط از کارگردانی حرفه ای و بزرگ.
فضای دوئل پدرخانواده با گریفین(همفری بوگارت) فوق العاده از همان آغاز فیلم پرداخت می شود و در این امر فیلم کاملا موفق است و وایلر می تواند از خانه و خانواده و بیرون از خانه و عامل تهدید، مضمون بیافریند و درام فیلمش را بسازد.
ما با یه خانواده ی متوسط آمریکایی در چند دقیقه ی آغازین فیلم آشنا می شویم و چه مادر و چه پدر و چه هر دو فرزندشان به شدت در فیلم وجودشان مهم است و هیچ کدام اکسسوار نیستند و به شدت دقیق پرداخت شده اند. حالا تمام فیلم جنگیدن یک خانواده ی معمولی به رهبری پدر در مقابل چند مجرم از زندان فرار کرده که عامل تهدید آنها محسوب می شوند و وایلر از پس بیان سینمایی این ماجرا بر می آید و بسیار عالی تمام حس های موجود در فضاهای مختلف فیلم را پرداخت می کند و شما همه ی آنها را متوجه می شوید و بالاتر از آن حس می کنید.
اما چندین مشکل وجود دارد.۱- در نیم ساعت میانی ، فیلم به شدت ریتمش را از دست می دهد و وقت تلف میکنه چون چیزی برای تعریف کردن ندارد و در آن نیم ساعت احساس خستگی به تماشاگر حتما رسوخ می کند.۲- رابطه دو برادر یعنی گریفین و هال آنقدری که فیلم نیاز دارد پرداخت دقیقی پیدا نمی کند و حس میان این دو را ما عمیقا درک نمی کنیم در صورتی که وایلر می تونست روی این قضیه کار کند که خیلی فیلمش را عمیق تر می کرد....
در مجموع حتما فیلم تماشایی است و از دستش ندهید..۷از۱۰
عشق است آقای بوگارت....
فوق العاده تماشایی . توصیه میشود ببینید. البته کسایی که به فیلمای کلاسیک علاقه دارن
فیلمی متوسط از ویلیام وایلر ..
۴ از ۱۰ ..ارزش دیدن و حتما داره..
آخرین فیلم بوگارت بزرگ ... بوگارت سه سال بعد از بازی توی این فیلم به خاطر سرطان مرد . توی فیلم جایی هست که بوگارت به زن فردریک مارچ میگه : میدونم الان از قیافه م خوشت نمیاد ولی اگر ۱۵ سال پیش منو میدیدی میافتادی دنبالم ... ۱۵ سال قبل از این فیلم بوگارت فیلم کازابلانکا رو بازی کرده بود و در هالیوود سمبل تیپ مردونه بود .
اگه سرنوشت کمي تغيير مي کرد ... ممکن بود که جاي آقاي هليارد و گريفين عوض بشه ... ممکن بود بشه آقاي گريفين و هليارد.
آقاي هليارد يه خانواده ي آشفته داره که هيچ کدومشون با هم مچ نيستن ... اما گريفين به شدت هواي خانواده ي خودش و حتي هم سلولي خودش رو هم داره . و در واقع به خاطر اون هاست که زندگي خودش رو به خطر ميندازه . با وجود اينکه
،ساعات سختي براي خانواده ي آقاي هليارد شکل مي گيره ... اما حضور گريفين باعث به وجود اومدن اتحاد در اين خونه مي شه . يعني در نهايت بلايي بوده که نتيجه ي خوبي براي اين خانواده داشته ...
و يه نکته ... دقت کردين همفري بوگارت چه قدر بد هيکله ، بد صداست ... بد قيافه ست ... اما چه نقش مثبت ، چه منفي و چه ضد قهرمان رو بازي کنه ... حضورش توي صحنه سنگيني مي کنه
البته اين جا مقابلش فردريک مارچي قرار داره که هر چند بازيش کاملا متفاوته ، اما اون هم خيلي قدره و در نتيجه تعادلي بين اين دو بازيگر ايجاد مي شه ...۹۵-۳-۵
ساعات ناامیدی اثری استودیویی کلاسیک و بیشتر تک لوکیشنی ( از خصیصه های فیلمهای اون زمانه که بیشتر جنبه اقتصادی داشته چون ساخت فیلم تو یه فضای بسته هزینه به مراتب کمتری برای سازندش داشت) از آخرین فیلمهاییه که بوگارت قبل از مردنش تو اون بازی کرده و نقشی منفی هم داره .فیلم تمامی عناصر سینمای کلاسیک را تو خودش داره. ضدقهرمانی که از قهرمان قوی‌تر است. شخصیت‌های فرعی مثبت و منفی‌ قیلم،تعلیقی که به شکل پلکانی بیش‌تر و بیش‌تر میشه، و آخر خوب داستان جذابیت فیلم رو کامل کرده. ویلیام وایلر برای روایت داستانی که شکل مستندواری هم داره و بر اساس ماجرای گروگان‌گیری سال ۱۹۵۳ و رمان و نمایش‌نامه‌ای به همین نام که هر دو نوشته‌ی جوزف هیز است کار سختی نداشته.من که از دیدنش لذت بردم
عالی بود