آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روشهای درمانی جدید روی او آزمایش شود... اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
آلکس جوان ناهنجار و ضد اجتماعی است که رهبری گروهی از جوانان مانند خود را بر عهده دارد او انواع جنایات را مرتکب می شود و در این بین به خاطر یک مورد قتل دستگیر می شود و به زندان (مرکزی برای درمان خلافکاران) فرستاده می شود تا در آنجا روشهای درمانی جدید روی او آزمایش شود... اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود.
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
کوبریک____لودویکو____افلاطون (تحلیل تطبیقی فیلم پرتقال کوکی)
پرتقال کوکی را باید مصداق مثال معروف افلاطون در *جمهوری* دانست،تمثیل فوق العاده ساده اما بسیار مهم *غار* که تکیه بر مفاهیم پنهانی میزند، مفاهیمی که هر انسانی نمیتواند آن را درک کند و تنها کسانی میتوانند از طعم جاودانه اش لذت ببرند که گول سایه های بیرون از غار را نخورند و برای یافتن حقیقت شجاعت به خرج داده و از غار غفلت خارج شوند.
همانطور که برای فهمیدن *پرتقال کوکی* کوبریک باید پا را فراتر از صرف تماشای یک اثر مالیخولیایی گذاشت و قطعه قطعه با کوبریک بازیه پازل کرد،فرم را لحظه ای رها کرد و به محتوا پرداخت.
همانطور که شما خوبان بخوبی مطلع هستید کوبریک نقدی بس بزرگ بر روش درمانی جدید دولت بنام لودویکو میزند و فیلم را بر اساس این روش که به ضعم وی بسیار خطرناک است پیش میبرد.
با افلاطون شروع میکنم،
افلاطون درمورد طبقات اجتماعی و گروه فوقانی این طبقات که باید دولت عقل گرا را تشکیل دهند در کتاب مشهورش،*جمهوری* مفصلا بحث میکند و بنده قصد دارم تحلیلی تطبیقی به شما تقدیم کنم.
افلاطون جامعه را بر اساس عدالت پی میریزد،عدالتی که در نفس فرد تشکیل دهنده دولت قرار دارد و در راس حرم تشکیل دهنده نفس عادل،عقل و خرد قرار میگیرد.
در ادامه افلاطون جامعه را نیز به چند دسته تقسیم میکند که در راس این دسته سپاهیان و حاکمان قرار دارند(حاکمان از سپاهیان زبده و اصیل تشکیل میشوند)___طبقات دیگر جامعه برای افلاطون بی ارزشند و نامی از آنها نمیبرد__
حاکمان باید عقل گرا باشند تا نفسی عادل کسب کنند و تنها حاکمانی که فیلسوف باشند اینگونه میشوند.یعنی تنها فیلسوفان هستند که میتوانند حکومت کنند،افلاطون معتقد بود که فاعل اعمال عادلانه،از نفس عادل برخوردار است!!!!
باری....
دولتی که با اعتقادات افلاطون تشکیل میگردد میتواند راهکارهایی که از نظرش عادلانه میباشد را در جامعه پیاده کند تا شهر آرمانی__شهر نیک__یا یوتوپیا تشکیل گردد... دولت میتواند حتا برای قانع ساختن جوانان *دروغ* بگوید و آنها را فریب دهد،ابن مهم از نظر افلاطون بلامانع است چرا که در مسیر اعمال خردمندانه دولت انجام میگیرد، همین نظریه با انتقادات بسیار بسیار زیادی بعدها روبرو شد که کل نظام افلاطونی را زیر سوال برد.
باری.....
حال که فهمیدیم از نظر افلاطون هم دولت نیک میتواند به جوانان دروغ بگوید این موضوع مهم را نیز اضافه میکنیم که از نظر افلاطون و *زیگموند فروید*،تعارض درونی مهمترین واقعیت درون انسان است و هم آن پدیده ایست که بخوبی ساختار شخصیت فرد را نشان میدهد،
**چیزی که از نظر افلاطون بی عدالتیست،از نظر فروید ((روان نژندی)) نام دارد که هردو باعث مصیبت انسان و عدم تسلط بر رفتار وی میگردد.**
اکنون که دریافتیم افلاطون رفتار دولت نیک را درمورد جوانان و... توجیح میکند و مهمترین عامل بی عدالتی را عدم تعادل درونی انسان میداند میتوانیم به کوبریک و فیلمش بپردازیم که از سیاست بقول معروف فاشیستی درمان زندانیان و جامعه گریزها انتقاد کرد آنهم بشکلی تاثیرگذار.
الکس داستان ما دچار مشکلات رفتاری فراوان است(نیاز به تکرار نیست که عامل اصلی این رفتار به درون فرد برمیگردد) و دولت جدید روی کار آمده،به ضعم خودش روشی مناسب پیدا کرده و بدنبال آزمایشهای اولیه است اما شایعه پخش میکند(همان دروغی که افلاطون آن را تایید کرد) که این روش درست و کارسازست و چون خود را دولت و همه کاره ی مملکت میداند (دولت عدالت محور افلاطونی) به خود حق میدهد روش لودویکو که بسیار منع شده را بروی جوانان اجرا کند...
جالب اینجاست که در جمهوری تلویحا از این حس و تناقضی که در این روش بکار رفته نام میبرد(لودویکو در نوشته های افلاطون=)،میگوید امیال کور هستند و نمیتوانند خود را با محیط سامان دهند، اما با تربیت عقل میتوان مثلا جلوی یک حس قدرتمندی مثل تشنگی،شهوت و... را که تعارضی بین عقل و میل هستند گرفت.
این اتفاقات مهیبی که در فیلم شاهد بودیم در عالم واقع نیز رخ داد تا کوبریک بر آن شد از موقعیت استفاده کرده و دامنه این قضیه را برچیند و به اعتقاد بنده تا حدود زیادی به این مهم دست یافت آنهم با کمک مخاطبانی که پا را از غار افلاطونی فراتر گذاشتند و پشت پرده را دیدند.
امیدوارم این مطلب کمکی در فهم بهتر فیلم از زاویه ی فلسفی روانشناسی کرده باشد.
نویسنده: مهرزاد ملکزاده ۳۱.۱.۱۳۹۵
بدون شک انتقادی ترین فیلم تاریخ این فیلمه.کوبریک بازهم تیغ تیز و عجیب برنده خودشو روی صورت انسان و انسانیت و دولت ها کشید.نمادگرایی رکن اصلی این فیلمه.تک تک افراد تک تک اشیا توی این فیلم نماینده یک چیز هستند.برای مثال اون رییس زندان بان نماد هیتلر بود حتی در لحظه ای هم دیدیم ک دست راستشو مانند نازی ها بالا برد و عقاید تندش گواه به انتقاد کوبریک از نازی ها بود.یا اون مجسمه به ظاهر هنری روی میز اون خانم سالمند(ک نمیتونم اشاره کنم ک چی بود) به نظرم انتقاد کوبریک از لوده شدن هنر بود ک هر چرتی رو به اسم هنر توجیح میکنن(نظر شخصی). این فیلم میخواست بگه هیچکس در دنیای واقعی خوب نیست حتی خاکستری هم نیست.کوبریک انسانیت انسان رو زیر سوال برد و گفت که انسان ها یک مشت ابله وحشی هستند ک فقط به دنبال لذت های زودگذر روانه شدند.اگر دقت کنید فیلم از ابتدا طبقه به طبقه دلایل تندخو شدن الکس رو بیان میکنه.در ابتدا خانواده اون ک تشکیل شده از مادر و پدر کم عقلی ک اصلا براشون مهم نیست پسرشون یک هفته است مدرسه نرفته و اونو رها کردند.بعد یک رتبه میریم بالاتر یعنی دست اندر کاران دولت و جامعه مثل دوستان الکسوزندان بان ها یا همون کشیش ک سعی داشت با ترسوندن زندانی ها اونهارو سر به راه کنه(ک خودش انتقادی به تبلیغ دین بود) ودر اخر تیر خلاصو زد بهسیاستمداران بالارتبه که حاظرن برای اینکه صندوق های رای رو برای خودشون پر کنن دست به هرکاری حتی تغییر طبیعت یک انسان هم بزنند.نقابی الکی رو صورتشو رو میزارن که نشون بدن به فکر جامعه اند اما فقط برای منافع خودشون کار میکنند. پیام دومی ک کوبریک میخواست بده پیامد های بده یک جامعه لیبرال و زیادی ازاده.جامعه ای که پسر از گزاشتن عکس های س.ک.س.ی روی دیوار اتاقش از هیچکس ابایی نداره و فساد و شهوت تمام جامعه رو فرا گرفته.کوبریک خواست بگه همچین جامعه ای به بن بست میخوره و مردمش به حیوان های وحشی شهوت پرست تبدیل میشن ک در گفتنش موفق هم بود.فیلمبرداری فیلم هم ک مثل همیشه جزو بهترین ها بود و چیزی کم نزاشت.صحبت درباره کارگردانی و فیلمنامه هم ک در بالاترین حد ممکن بود که ن در توان این بنده حقیر و این مطلب نمی گنجه و هم تکرار سطح بالای کوبریک برای چندمین بار بی فایده است.
۱۰/۱۰
«پرتغال کوکی» یکی از معدود فیلم هاییه که تاکنون بالای ۴ بار دیدمش , مخصوصا سکانس اول فیلم و سکانسی که دو یار خیانت کارش رو پس از مدتی میبینه ...
هر چند فیلمنامه این فیلم از کتابی با همین مضمون نوشته آنتونی برگس اقتباس شده ولی در نابغه بودن کوبریک هیچ شکی نیست , چرا که فیلم های ساخته شده توسط ایشون , پر از مضامین فلسفی همراه با داستانی تراژدیکه که نقدشون کار هرکسی نیست , به خصوص همین فیلم پرتغال کوکی که هیچ وقت کسی از دیدنش خسته نخواهد شد البته به هیچ عنوان فیلم عوام پسندی نیست..
این فیلم به موضوعاتی چون اراده آزاد، معنای خشونت نظریه گردشی تاریخ می پردازد و زندگی الکس را که دارای ابعادی از جبرگرایی و اراده آزاد است به تصویر می کشد.
طبق گفته كوبریك ایده مركزی فیلم پرسش درباره اراده آزاد ست. اگر از قدرت انتخاب بین خوب و بد محروم شویم، آیا انسانیت خود را از دست خواهیم داد؟ آیا تبدیل به یك پرتقال كوكی می‌شویم؟ در این فیلم‌نامه با نمایش دادن زندگی الكس كه نماینده ناخودآگاه انسان در وضعیت طبیعی‌اش است به این سوالات جواب داده می‌شود. الكس بعد از این كه درمان لودیكو به او داده می‌شود، متمدن می‌شود و بیماری بعد از آن نیز ممكن است به عنوان روان‌رنجوری حاصل از جامعه دیده شود.
سکانسی که نویسنده و خانمش مورد ضرب و شتم توسط چهار نفر قرار میگیرن بر پایه واقعیته و جالب اینکه این جریان برای خود آنتونی برگس اتفاق افتاده...
یکی دیگر از ویژگی هایی که در این فیلم جلب توجه میکنه , استفاده از عنصر تخیل در قسمت هایی از فیلمه ..
مثل دیالوگ این سکانس: ؛ بارلبنیات کوروا شیر مخصوص می فروشه . شیر بهمراهولاستیاسینتی مسکیادرنکروم
در صورتی که شیر به همراه ولاست یا سنتیمسک در اصل وجود ندارد .. این خودش یه تعبیر داره که آیندگان از مواد مخدری که اصلا اسمشون به گوش کسی نخورده استفاده میکنن و از کارهای ساده گذر میگذرن !
الکس دچار شخضیتی روان رنجوره که جرم خارج از جسم و کنترل اوست و ریشه در ذهنش دارد ( شخصیت ضد اجتماعی)
این فیلم به ما نشون میده که بزهکاران آینده تنها شخصیتی ضد اجتماعی خواهند داشت و قدرت تخریبشون به قدرت بدنیشون نیست , بلکه به قدرت بروز هر جه بیشتر رفتار های سادیستیکه...
با توجه به این که پسران معمولا از سنین پایین جزو دارو دسته ی بزهکاران می شوند زیرا چنین فرهنگ هایی به آنها احساس مردانگی می دهد و هیجان رفاقت هم با آن همراه است. در مورد الکس هم می توان همین حدس را زد که چون خشونت و پرخاشگری را جنبه ای از هویت مردانه قلمداد می شود، او و دارو دسته اش از این راه برای نشان دادن هویت مردانه ی خود استفاده می کنند(نوع لباس پوشیدن و حتی اهمیت رابطه جنسی برای او این را تایید می کند.). در این فیلم به خوبی جنایت علیه زنان نشان داده شده است. برای الکس که جزو دسته ی مردان متجاوز و مهاجم تلقی می شود زنان قربانی جرم اند که آزار و اذیت جنسی در رتبه ی اول قرار دارد.سن الکس که بین ۱۸-۲۱ سال است که اوج دوران خلاف کاری محسوب می شود. خشونت در این دوران به بحران دوران کودکی بر می گردد، اما چون در فیلم نشانه این از کودکی الکس نیست نمی توان در این مورد قضاوت کرد.
زمانی که او را برای آزمایش درمان انتخاب می کنند،می توان پی برد که الکس نوعی بیمار است وذهن و روان بیمار گونه ای دارد. او با نوع درمان از ارتکاب جرم نا توان می شود.پس از بهبود زمانی که به خانواده مراجعت می کند نمونه ی بارزی از برچسب زنی مشاهده می شود و همه او را به چشم قاتل می بینند. حتی خانواده ی او به صورت واضحی از او می هراسند و از آزاد شدن او خوشحال نیستند، دوستان قدیم او نیزاو را مورد آزار و اذیت قرار می دهند و به طور اتفاقی با کسانی که قبلا مورد آزار قرار داده برخورد می کند. در آخر داستان از او به عنوان وسیله ی سیاسی استفاده می کنند.
مایده موید
در زبان مالزيايی كلمه Orang بمعنی مرد ميباشد (همچنين اين كلمه قسمتی از كلمه Orangutan كه نميه دوم Hutan به معنی جنگل ميباشد بنابراين نام اين فيلم بجای كلمه مسطلح clockwork fruit به جای clockwork man يا مرد كوكی نيز ميباشد كه دقيقا آلكس در انتهای داستان به آن تبديل ميشود. نقد اين فيلم كار آسانی نیست. حتی بعد از ۳۴ سال اين فيلم هنوز به مشكلات جامعه اشاره ميكند.. تشنج آور ترین سكانس فیلم صحنه ايست كه دو همدست سابق الكس او را به بدترين وضع مورد ضرب قرار می دهند.. كوبريک به جای صدای خرد شدن استخوانها ازصدای آهن استفاده ميكند!
بر گرفته از وبلاگ سینما از ۳۰نما
با تشکر
یکی از نکات مهمی که در مورد این فیلم وجود داره و دوستان ندیدم بهش اشاره کنن اینه که این فیلم پایه گذار واژگان خشونت در سینما است.فیلمی که موجی در سینما به راه انداخت که چندسال بعد منجر به ساخت سالوی پ.ا.ز.و.ل.ی.ن.ی و خیلی فیلم های دیگه شد.
اگر بخوایم هشت کارگردان نام ببریم که از نظر فرمالیستی تاثیر ویژه ای روی سینما گذاشتند قطعا یکیشون کوبریکه جز این فیلم میشه به ادیسه فضایی اشاره کرد که باز کوبریک اولین کارگردانیه که تا این حد فیلمشو از دیالوگ نجات میده پیشبرد فیلم ادیسه فقط بر اساس قدرت فرم و تصاویره !!
این دلایل سینما رو از لحاظ فرمالیستی تا حد زیادی مدیون پرتقال کودکی و ادیسه و البته کوبریک میکنن...
نه میشه خوشنت توشه دید نه میشه در عین حال چشم ازش ورداشت
من اول رمان رو خوندم و بعد این فیلم رو دیدم . فی الواقع داستان کتاب فوق العاده بهتر ، منسجم تر و قابل قبول تر از فیلمنامه است . توصیفات فیلم و نحوه ی بیان اون واقعا شرارت و میل سرکشی الکس رو نشون می ده . اونقدر اون کار ها گستاخانه، وحشیانه و صریح بیان شده بود که هنوز بعد ۱۰ سال به خوبی یادمه . در عوض صحنه های فیلم گاها اغراق شده بود. نما های فیلم یه جورایی فانتزی و گیج کننده بود . به خصوص ارایش و مدل مو و لباس مردمی که تو فیلم بودن . سن بازیگر ها تو ذوق ادم میزنه . ( تو رمان الکس فقط ۱۵ سالشه و همینطور دوستاش ) تو فیلم دوست های الکس، مرد های ۳۵ -۴۰ ساله ای بودن که رو صورتشون پنکیک زده بودن ... اوق ...
ظلمه که بخوام فیلمی که خیلی قدیمی هستش رو خیلی زیر ذره بین ببریمو با فیلمای الان مقایسه کنیم
به نظرم این فیلم از پیشتازای این سبکه و قابل احترام
یه جورایی یاد فیلم و کتاب ۱۹۸۴ افتادم که اونم انگلیس هستش و میشه فضای ذهنیه دهه ۶۰ و ۷۰ انگلستان رو دید تو این کارا
در کل فیلم به نظرم عام پسند هم میتونه باشه خیلی حساس نشین ارزش دیدن داره نمره من ۸
تنها کشوری هستیم که خوب میگیم بد میگیم نقد میکنیم تعریف میکنیم تحریف میکنیم معنی هیچکدومو نمیفهمیم و هیچکدومو اجرا نمیکنیم یکبار نظر ندید حرف حرف حرف هرچیکه یاد گرفتید در زندگی بکار ببرید ما جامعه حرفهای گنده گنده و اعمال کوچیک کوچیک هستیم در دل زندگی و افکار ما واقعا خیلی عقب هستیم بی تعصب قضاوت کنید ایا همین قضاوت بی تعصب رو میتونید؟