فیلم داستان یک سرباز سابق نیروی دریایی است که بعد از جنگ جهانی دوم به خانه باز می گردد و شاهد اتفاقات وحشتناک بسیاری می شود. او مردد و نامطمئن از آینده خودش ، در تلاش برای معنی بخشیدن به زندگی؛ یک اعتقاد باوری/ دینی را به وجود می آورد. او تبدیل به شخصی به نام "استاد" می شود . در حالی که سازمان او رشد می کند و هر روز به طرفداران پرشور آن اضافه می شود؛ شخص دست راست او شروع به زیر سوال بردن نظام اعتقادی و شخص استاد می کند...
فیلم داستان یک سرباز سابق نیروی دریایی است که بعد از جنگ جهانی دوم به خانه باز می گردد و شاهد اتفاقات وحشتناک بسیاری می شود. او مردد و نامطمئن از آینده خودش ، در تلاش برای معنی بخشیدن به زندگی؛ یک اعتقاد باوری/ دینی را به وجود می آورد. او تبدیل به شخصی به نام "استاد" می شود . در حالی که سازمان او رشد می کند و هر روز به طرفداران پرشور آن اضافه می شود؛ شخص دست راست او شروع به زیر سوال بردن نظام اعتقادی و شخص استاد می کند...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
نقد فیلم
متأسفانه مرشد اصلا فیلم خوبی نیست و چندین مشکل جدی داره و شاید مهمترین آنها همین مضامین فیلم های اندرسن است که به فیلمش سنگینی می کند و اصلا قصه و میزانسن ها فرمی را ایجاد نمی کنند که بتواند مضمون را جاری کند این مشکل در خون به پا خواهد شد هم هست.
شخصیت اول فیلم اصلا به بخوبی پرداخت نمی شود. نه عقده ی جنسیش نه خشونتش و نه عشقش به دوریس و نه حسش به مادرش هیچکدام پرداخت درستی نداره و از این جزئیات نمی تواد کلی بسازد که شخصیت اولش باشد.و در خیلی از جاهای فیلم این ویژگی ها را فیلمساز دور می ریزد و اصلا از آن ها طرفی نمی برد.شخصیت فردی با وجود تمام این جزئیات گنگ می ماند.
مرشد آدم کلاهبرداریست و در طول فیلم ما چیزی نمی بینیم که به نشان دهد که می تواند ادعاهای خود را ثابت کند و اصلا معلوم نیست خانوادش یا افرادی که دوروبر مرشدند چرا او را پذیرفته اند چون او توانایی هیچ کاری را ندارد.هیچکدوم از افراد خانواده اش شخصیت نمی شود و بیشتر مثل انسان های منگلی هستند که هرچه مرشد می گوید می پذیرند خصوصا امی آدامز که بسیار بد پرداخت شده و همچنین داماد و دخترش.
پذیرفته شدن مرشد از طرف فردی بسیار بد اجرا شده چوت چندین بار از او دفاع می کند و معلوم نیست مرشد چی دارد که او جذب آن شده است که حتی تحمل کسی را ندارد که ضد مرشد سخن بگوید.
در پایان باید بگویم مدت زمان فیلم بسیار بالا بود و این فیلم چون زیاد داستان پر ملاتی نداشت می توانست زودتر تمام شود.
چه میشود گفت جز اینکه همچین فیلم خارق العاده ای به جز از مغز دیوانه پل توماس اندرسون از سر کی بیرون تراوش میکرد؟؟؟!!!!!!!!!!
خاص پسند، اما خوب!
پل توماس اندرسون، پس از خلق شاهکارش، «خون به پا خواهد شد» بار دیگر سراغ شخصیت‌هایی غیرقابل دوست‌ داشتن رفته، و با گرفتن بازی حیرت‌انگیز از فینیکس و سیمور هافمن، کاراکترهایی خلق کند که در طول فیلم برای خودشان فقط نفرت بخرند! این نکته نشان دهنده‌ی فیلم‌نامه‌ی شخصیت محور دیگری از این کارگردان خوب است، که به کمک کارگردانی سبک‌مند، و قوی اندرسون، به همراه موسیقی هماهنگ، یک اثر خیلی خوب را پیش پای مخاطب قرار می‌دهد.
داستان با این‌که از حالت کلاسیک کاملن به دور است، اما بر پایه‌ی شخصیت جلو می‌رود و از اوج و فرود‌های به جایی برخوردار است. اما خوب این مسئله آن را کاملن خاص می‌کند، حتا خاص تر، و خاص‌پسند‌تر از شاهکار «خون به پا خواهد شد».
کار دیگری که اندرسون در کنار درامش انجام می‌دهد، ایجاد یک ایدئولوژی و نگاه است. نگاه دکتر «لنکستر داد» که ما نیز مثل شخصیت به او نزدیک می‌شویم، از او می‌شنویم، به او شک می‌کنیم، غریزه‌مان این نگاه را پس می‌زند، عقلمان گاهی آن را قبول ندارد و گاهی پیشش می‌کشد... اما سوال اینجاست که آیا این فیلم، ترویجگاهی است برای یک دید فلسفی؟ یا صرفن یک درام است که گذرش در دل تاریخ به شخصیتی چون دکتر داد افتاده است؟
«استاد» به عنوان درام، فیلمی بسیار قوی است که فقط و فقط از کارگردان خاصی چون اندرسون برمی‌آید.
اما اگر بخواهیم آن را مروج ایدئولوژی لنکستر داد بدانیم، باید بگوییم، این ایدئولوژی در فیلم، حتا به درام هم ضربه زده و بیشتر فیلم را شبیه سخنرانی کرده است!
چند فیلم تغییر اساسی در سینما ایجاد کردند...چه از نظر روایی و طرح داستان و....یا فیلمبرداری....
مرشد
درخت زندگی
موتورهای مقدس
رنگ سرچشمه ( شین کاروث)
هیولای حیات وحش جنوب (بن زیتلن)
پسربچگی
البته در دهه جدید منظورمه...
یک فیلم خوش ساخت اما تا چه حدی؟
مرشد , یکی از کار های قابل توجه توماس آندرسون بی شک یکی از خوش ساخت ترین کار های اوست.
بازی خواکین فونیکس و سایمور هافمن یک رنگ و بو خاصی به فیلم میبخشد و شخصیت فردی می تواند یکی از به یاد ماندنی ترین کاراکتر با بازی فوق العاده فونیکس باشد که در ذهن بیننده به جا می ماند.
نور پردازی , طراحی و میزانسن نیز از کیفیت بالایی برخوردار می باشند.
تکنیک های سینمایی که به کار برده شده است می تواند هر بیننده ای را مجذوب خود کند
اما فیلم نتوانست آن طور که بایداز فرقه ی ساینتولوژی تصویری درست خلق کند و همانطور که شاهد هستیم شخصیت پردازی درستی هم ندارد و بعضی از سکانس ها شخصیت ها گنگ می باشند.
اما با رعایت ریتم در فیلم , فیلم کیفیت خود را به خوبی حفظ میکند و دارای پایان بندی خوبی است که تاثیر فیلم را چند برابر میکند.
کلام آخر:
فیلم مانند بسیاری از کار های اندرسون فیلم خاص و خوش ساختی است و تنها مخاطب خاص سینما می تواند فیلم را به خوبی درک کند.
با تمام علاقه ای که به دنیل دی لوئیس دارم .. به نظرم اسکار ۲۰۱۲ رو حق خواکین فینیکس بود. و البته خود فیلم هم حقش بود بهترین فیلم سال باشه . هیچی از خون به پا خواهد شد کم نداشت
خواکین فینیکس خیلی عالی بودکارش یکی ازبهترین بازی هایی بودکه میتونست یک بازیگرارایه بده.
بعضی نقش هاهستندکه بدون اون بازیگرکه بازی کرده نمیشه کس دیگه ای روبجاش تصورکرد.بازی فینیکس نیزیکی ازاین بازی هابود.
ی بازی محشر دیگه از خواکین ... بدون شک خواکین فونیکس جزو ۱۰ بازیگر برتر تاریخه.